|
یک شنبه 22 / 11 / 1400 ساعت 8:31 |
بازدید : 2940 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
شعر ادبیات فارسی- حرفه و فن
گرجوان اما دلم احساس پیری می کند
از فلک وز گردشش ابراز سیری می کند
از رفیقانم بنالم چون زدندم از خفا
من فدای دشمنم کارش حضوری می کند
زندگی سوختن و ساختن است
بی جهت تجربه آموختن است
زندگی کهنه قماری بیش نیست
چه قماری که همش باختن است
ایینه زلال نرم مرمر دل تو/یک دهکده لبریز کبوتر دل تو
من قلک عشق خویش را میشکنم/یک خانه اجاره میکنم در دل تو
روزی کـه دلـم پیش دلت بود گرو
دستان مـرا سخت فشردی کـه نرو
امروز دلت به دیگری مایل شد
کـفـشـان مـرا جفت نمودی که برو …
|
امتیاز مطلب : 732137402
|
تعداد امتیازدهندگان : 266
|
مجموع امتیاز : 266
|
یک شنبه 16 / 7 / 1400 ساعت 3:47 |
بازدید : 2748 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﻟەﺳەﺭ ﺟﺎﺩەﯼ ﺳەﻫﯚڵەﮐە ڕﺍﻭەﺳﺘﺎﻭﻡ
ﺳەﺭﻧﺞ ﻟە ﺳﯿﺪﯾەﮎ ﺋەﺩەﻡ
ﻟەﺳەﺭ ﺑەﺭﮔەﮐەﯼ ﻧﯿﺸﺘﻤﺎﻥ ﺧﯚﯼ ﺋەﺑﯿﻨﻢ
ﻟە ﺑەﺭﺩەﻡ ﺷﺎﺧێﮑﯽ ﺑەﺭﺯﺍ ڕﺍﻭەﺳﺘﺎﻭە ﻭ
ﻭەﮐﻮ ﺷەﭘﻘە ﻫەﻭﺭێﮑﯽ ﮐﺮﺩﯙﺗە ﺳەﺭﯼ ﻭ
ﭘێﺌەﮐەﻧێ ﻭ ﺑە ﺩﻭﻭ ﭘەﻧﺠەﯾﺶ
ﻧﯿﺸﺎﻧەﯼ ( ٧ ) ﺩﺭﻭﻭﺳﺖ ﺋەﮐﺎﻭ
ﺑەﻓﯿﺰەﻭە ﻧﯿﺸﺎﻧﯽ ﺧﻮﺍﻭ ﺧەڵﮑﯽ ﺋەﺩﺍ
ﺋەﯼ ﻧﯿﺸﺘﻤﺎﻧﯽ ﯾەﮎ ڕەﻧﮓ ﻭ
ﺋەﯼ ﻧﯿﺸﺘﻤﺎﻧﯽ ﯾەﮎ ﺩەﻧﮓ ﻭ
ﺟێﮕﯿﺮ ﻟەﻧﺎﻭ ڕەﺵ ﻭ ﺳﭙﯽ ﻭ
ﮔﺮﮊ ﻭ ﻣﯚﻧﯿﺶ ﻟە ﺋﺎﻭێﮑﯽ ڕﺍﻭەﺳﺘﺎﻭﺩﺍ
ﺋەﻡ ﺳﺮﻭﻭﺩە ﻭەﮐﻮ ﭘﺎﺭەﯼ ﻗەڵﺐ ﻧﺎﭼێ
ﻫﯿﭻ ﮐەﺳێﮏ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺩﻭﮐﺎﻥ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺑﺎﺯﺍڕێ ﻭ
ﻫﯿﭻ ﻋەﻗڵێﮏ ﻭ
ﻫﯿﭻ ﮔﻮێﭽﮑەﯾەﮐﯽ ﺑێﺰﺍﺭﯼ
ﺋەﻡ ﺳەﺭﺩەﻣە ﻟێﻢ ﻭەﺭﻧﺎﮔﺮێ
ﻧﺎﻭﺳﮑﯽ ﮐﺎﮐﯽ ﺑەﮐﺎﮐﯽ ﻭ ﺧﺎڵﯽ ﻭ ﺑەﺗﺎڵ
ﻭﺷەﯼ ﺳﺮﻭﻭﺩ ﻭ ﺑﺎﻧﮕەﺷەﯼ
ﺗﯿﺎ ﺷﯿﻦ ﻧﺎﺑێ
ﺳﺮﻭﻭﺩ ﻧە ﺟێﮕەﯼ ﻗەﻣﺴەڵە ﻭ
ﺷﯿﻌﺮ ﻧە ﺟێﮕﺎﯼ ﺑەﺗﺎﻧﯽ ﻭ ﺋﺎﮔﺮﺩﺍﻧێ
ﻧﺎﮔﺮﻧەﻭە
ﻭﺗﺎﺭ ﻧﺎﮐﺮێ ﺑە ڕﺍﺧەﺭ ﻭ
ﻣﺎﻧﺸێﺘﯽ ﻫﯿﭻ ڕﯙﮊﻧﺎﻣەﯾەﮎ
ﻧﺎﮐﺮێ ﺑە ﭘﺎڵﺘﯚ ﻭ ﻣﻠﭙێﭻ ﻭ
ﮐﺎﻡ ﺧﻮﺗﺒەﯼ ﮔەﺭﻡ ﻭ ﮔﻮڕ ﻫەﯾە
ﺋﺎﮔﺮێﮏ ﺑﯚ ﭘەﻧﺠەﯼ ﺗەﺯﯾﻮﯼ
ﻣﻨﺪﺍڵێﮑﯽ ﻧﺎﻭ ﺑەﻓﺮﺍﻧﺒﺎﺭ ﻧﺎﮐﺎﺗەﻭە
ﺷێﺮﮐﯚ ﺑێﮑەﺱ
ﺋێﺴﺘﺎ ﮐﭽێﮏ ﻧﯿﺸﺘﻤﺎﻧﻤە
|
امتیاز مطلب : 689135407
|
تعداد امتیازدهندگان : 265
|
مجموع امتیاز : 265
|
21 / 7 / 1399 ساعت 3:5 |
بازدید : 992 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
#اگه آهنگی بشنوین که دلتون رو به درد بیاره، بخاطرش گریه کنین و بعد یه دفعه دیگه گریهتون نگیره، دیگه به اون #آهنگ گوش نمیدین. #ولی نمیشه آدم از خودش فرار کنه. نمیشه تصمیم بگیری #دیگه خودت رو نبینی. نمیشه صدای توی سرتون رو #خاموش کنین. #
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
11 / 6 / 1399 ساعت 4:21 |
بازدید : 1118 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
نحوه عملکرد خازن :
استفاده از خازنها به عنوان تولیدکننده بار راکتیو به منظور تنظیم و کنترل ولتاژ و جلوگیری از نواسانات قدرت در شبکه ها و تصحیح ضریب قدرت در مصرف کننده ها به علت ارزانی و سادگی سیستم آن، بسیار متداول است. در یک مصرف کننده الکتریکی غیراهمی بین ولتاژ و جریان، اختلاف فازی وجود دارد. جریانی که مصرف کننده از شبکه می کشد دو جزو اکتیو Ip و راکتیو Iq دارد. حال اگر خازنی را به دو سر بار، متصل کنیم جریانی از شبکه می کشد که در خلاف جهت جریان راکتیو بار است. لذا جریان راکتیوی که از شبکه کشیده میشود کاهش می یابد . در این شرایط زاویه جدید بین جریان و ولتاژ تقلیل مییابد. به عبارت دیگر در شرایط جدید، ضریب توان cos φبزرگتر شده است. هر اندازه زاویه (φ) کوچکتر باشد متناسب با آن، قدرت اکتیو بیشتر و قدرت راکتیو کمتر خواهد شد.
مزایای استفاده از خازن :
خازنهای مورد استفاده در شبکه های برق دارای اثرات مختلفی هستند که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
ـ کاهش مولفه پس فاز جریان مدار
ـ تنظیم ولتاژ و ثابت نگهداشتن آن به منظور جلوگیری از وارد آمدن خسارت به دستگاهها
ـ کاهش تلفات سیستم (RxI2) به دلیل کاهش جریان
ـ کاهش توان راکتیو در سیستم به دلیل کاهش جریان
ـ بهبود ضریب توان شبکه
ـ به تعویق انداختن و یا به طور کلی حذف کردن هزینههای لازم برای ایجاد تغییرات در سیستم
ـ افزایش درآمد ناشی از افزایش ولتاژ و جبران بار راکتیو
ساختمان و حفاظت خازن :
قسمت اکتیو خازن شامل دو ورقه نازک آلومینیوم جدا شده توسط لایه های کاغذ اشباع شده از روغن عایق و مایع های مصنوعی سنتتیک Synthetic مانند بنزیل است. گاه به جای کاغذ از
از موادی چون پلیپرپیل همچنین استفاده از فیوزهای HRC (High Rupture current) برای محافظت در مقابل اضافه جریان به عنوان مکمل حفاظت حرارتی متداول است. به منظور کاهش ولتاژ دو سرخازن پس از خارج شدن آنها از مدار از مقاومتهایی که به ترمینالهای خازن، بسته شده است استفاده می کنند. توان این مقاومتها متناسب با توان خازنها بین 30 تا 50 کیلو اهم است که میزان ولتاژ را در مدت سه دقیقه پس از قطع خازنها به میزان کم خطر (پایینتر از 75 ولت) کاهش میدهند. در حالتهای خاصی که خازن مستقیماً به سیم پیچهای الکتروموتور وصل می شود نیازی به مقاومت تخلیه نبوده و باید تا توقف کامل موتور از تماس با قسمتهای برقدار خازن، اجتناب شود.
ملاحظات کلی در نصب خازنها :
محل نصب خازنها در یک سیستم برقی به مشخصات بار، بستگی دارد. برای بارهای متمرکز، خازنها در نزدیکی مرکز بار اما برای بارهای پراکنده، خازن در طول خط و مطابق با نیاز نصب می شود. خازنها با بدنه فلزی، اتصال زمین شده و یا اینکه توسط سیم خنثی، زمین می شوند. در موقع نصب سیم زمین به بدنه خازن باید توجه کرد که محل اتصال، فاقد رنگ بوده و از طرفی زنگ خوردگی نیز نداشته باشد. به دمای خازنها در هنگام کار، توجه خاصی مبذول میشود، چون اثر مهمی در عمر خازن دارد. به این دلیل در روی پلاک خازنها حداقل و حداکثر دمای مجاز کار خازن توسط سازندگان، حک میشود. چیدمان خازنها باید به ترتیبی باشد که تلفات گرمایی آنها توسط جابه جایی طبیعی هوا (کنوکسیون) و طرق دیگر، تهویه شود. در این خصوص باید گردش هوا در اطراف هر واحد به راحتی امکانپذیر باشد. به این دلیل در بدنه تابلوی خازنها، فضای مناسب برای امکان تبادل هوا با محیط بیرون تعبیه میشود. این مطلب خصوصاً برای واحدهایی که در ستونهایی روی هم قرار گرفته اند، اهمیت خاصی پیدا می کند. در مجموع توصیه می شود خازنها در مقابل تشعشع مستقیم خورشید محافظت شوند. علاوه بر موارد فوق بهتر است خازنها در محلی نصب و مورد بهره برداری قرار گیرند که دارای رطوبت زیاد نباشد. همچنین هوای محیطهای صنعتی که سبب خوردگی بدنه می شود از سایر عوامل مضر در طول عمر آنها محسوب می شود. کنتاکتورها مرتباً با قطع و وصل خود خازنها را به مدار، وارد و یا از مدار، خارج می کنند. لذا توصیه می شود از نوع مرغوب و با کیفیت، انتخاب و قدرت آنها حداقل 5/1 برابر قدرت خازنهای مربوط، باشد. خصوصاً سعی شود از کنتاکتورهایی استفاده شود که دسترسی به قطعات یدکی آنها آسان باشد. هر اتصال (کنتاکت) نامطمئن در مدار خازن ممکن است باعث ایجاد جرقه های کوچکی شود که به نوبه خود نوساناتی با فرکانس بالا بوجود خواهد آورد که این مساله گاه خازنها را بیش از حد، گرم کرده و تحت تنش حرارتی قرار می دهد. از این رو بازدید منظم و تعویض به موقع پلاتین کنتاکتورها توصیه می شود. در کل، بهتر است علاوه بر بازدیدهای معمول، بانک خازنی ، هر سه ماه یکبار توسط افراد با صلاحیت فنی مورد بازرسی و سرویس قرار گیرد.
تعیین ضریب توان (cos φ)
روشهای تعیین میزان ضریب توان عبارتند از:
الف ـ توسط دستگاه ضریب توانسنج: در این حالت ضریب توان مستقیماً قابل خواندن است.
ب ـ با استفاده از مقدار مصرف ماهانه: ضریب توان در این روش با تقسیم توان راکتیو مصرفی به توان اکتیو مصرف شده در یک دوره کنتورخوانی، قابل محاسبه است.
ج ـ به کمک سنجش تعداد دور کنتورهای اکتیو و راکتیو: در این روش تعداد دور کنتورها در یک زمان معین، شمارش شده و سپس با داشتن عدد ثابت کنتورها ( تعداد دور به ازای یک کیلووات ساعت یا یک کیلووار ساعت) ضریب توان متوسط محاسبه میشود.
برای دقت در اندازه گیری، آزمایش چندبار، تکرار و در نهایت حد وسط، محاسبه و ملاک عمل قرار میگیرد.
محاسبه توان خازن :
پس از مشخص شدن مقدار ضریب توان موجود، محاسبه خازن برای جبران توان راکتیو و اصلاح ضریب توان، انجام میشود. معمولاً این جبرانسازی برای ضریب قدرت بین 85/0 تا 95/0 انجام میشود. از جبرانسازی ضریب قدرت بیش از 95/0 باید اجتناب شود. زیرا در این شرایط علاوه بر نیاز به میزان قابل ملاحظه ای از خازن برای تامین قدرت راکتیو، هادیها به دلیل عبور جریان زیاد راکتیو تحت تنش قرار گرفته و نیز ممکن است در شبکه مصرف کننده افزایش ولتاژ نامطلوبی ایجاد شود. روشهای متداول برای محاسبه توان خازن مورد نیاز به این شرح است:
الف ـ روش ضریب قدرت تصحیح شده: در این روش با استفاده از جدول و به کمک فرمول f ×p = Φc توان خازن مورد نظر، محاسبه میشود."مصطفی آغرل سقز" مقدار cos Φ1 ضریب قدرت فعلی سیستم است که قبلاً روش محاسبه آن ذکر شد وcosΦ2ضریب قدرت مورد انتظار است.
: Φc توان خازن مورد نیاز [KVAR]
P : توان اکتیو مصرفکننده [KW]
f : ضریب تبدیل (که از جدول به دست میآید)
ب - روش استفاده از نمودار:
در این روش به کمک نمودار و با معلوم بودن توان اکتیو مصرف کننده و ضریب توان مورد انتظار، مقدار توان خازن مورد نیاز مشخص می شود.
رگولاتور تصحیح ضریب قدرت :
از آنجا که هدف از نصب خازن، حذف بار راکتیو متغیر مصرف کننده در هر شرایط است، برای کنترل آن از رگولاتور تصحیح ضریب قدرت استفاده می شود. رگولاتور، ترتیب به مدار آمدن و یا از مدار خارج شدن خازنها در یک بانک خازنی را تعیین کرده و متناسب با بار راکتیو مورد نیاز، فرمان قطع و وصل به کنتاکتورها صادر می کند. از جمله نکات قابل توجه در رگولاتورها تنظیم مربوط به نسبت (C/K) است. مقدار (C/K) عبارت است از نسبت تبدیل توان اولین پله خازن (C)به نسبت تبدیل ترانسفورماتور جریان (K) متصل به رگولاتور. لذا پس از مشخص شدن توان راکتیو مورد نیاز باید آن را به نسبت مصارفی که در هر لحظه وارد مدار میشود پله بندی و رگولاتور مناسب با این مجموعه را انتخاب کرد . نحوه پله بندی خازنها در مشخصات فنی رگولاتورها ذکر میشود و بطور عمومی به یکی از سه روش زیر و متناسب با رفتار بار راکتیو مصرف کننده انتخاب میشود:
(1):1:1:1 …
(2):1:2:2 …
(3):1:2:4:8 …
از مشخصه های مهم دیگر رگولاتورها مراحل عملکرد آنهاست. بعنوان نمونه در رگولاتور نوع 5/3 تعداد سه عدد خازن در پنج حالت مختلف میتوانند در مدار گیرند.
بنابراین برای مقدار معینی از توان راکتیو خازنی، انتخابهای متنوعی می تواند صورت گیرد که میزان بار راکتیو که در هر مرحله وارد مدارد میشود و نیز نوع رگولاتور عامل موثر در طراحی بانکهای خازنی خواهد بود.
نتیجه گیری :
امروزه خازنها به عنوان تصحیح کننده ضریب قدرت و تغذیه کننده توان راکتیو از اهمیت خاصی برخوردارند. وجود خازن نه تنها برای اصلاح ضریب قدرت شبکه سراسری برق ناشی از اندوکتانس خطوط انتقال انرژی و ترانسفورماتورها مفید است، بلکه نصب آن برای مصرف کنندگان فشار ضعیف، ضروری است. اگر چه هزینه های اولیه سرمایه گذاری برای نصب بانکهای خازنی به نظر گران میرسد ولی در ظرف مدت 18 تا 30 ماه هزینه های فوق از محل صرفه جویی ضرر و زیان مندرج در صورتحسابهای دورهای مستهلک تصویه خواهد شد. در نتیجه توجیه و تشویق مشترکان برای نصب خازن، بهره وری دوسویه است که منافع حاصل از آن به نفع مشترکان و نیز شرکتهای برق خواهد بود.
Poly Propylene) نیز استفاده می کنند. این ورقه ها چند دور لوله شده و یک واحد خازن را تشکیل می دهند، یا تعدادی از این لایه ها روی یکدیگر قرار داده شده و آنها را مجموعاً در داخل یک مخزن مملو از مایع عایق، جاسازی کرده و دو انتهای خازن از طریق مقره به محیط خارج هدایت می شود. برای حفاظت حرارتی بانکهای خازنی از بیمتال و رله های حرارتی که به بوبین کنتاکتور خازنها فرمان قطع می دهند استفاده می شود. تنظیم این رله ها در حد 43/1 برابر جریان نامی خازن است.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
یک شنبه 5 / 2 / 1399 ساعت 12:31 |
بازدید : 4268 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﻟەﻡ ﺟﯿﻬﺎﻧە
ﭘەﻟەﻭەﺭﯾﺶ
ﻧﯿﺸﺘﻤﺎﻧﯽ ﺑﯚ ﺧﯚﯼ ﻫەﯾە
ﺩﺍﺭﺳﺘﺎﻧێ، ﺗﺎﻗە ﺩﺍﺭێ
ﺋﺎﻭﺍﺭەﺵ ﺑێ
ﻧێﻮ ﺋەﺷﮑەﻭﺗێ، ﺑﻦ ﭘﺎﺳﺎﺭێ !
ﭼﯚﻥ ﺷێﺖ ﻧەﺑﻢ،
ﻧەﭼﻢ ﺑە ﮔﮋ ﮐﻮێﺴﺘﺎﻧێﮑﺎ ﻭ
ﭼﻮﺍﺭ ڕێﯿﺎﻧﯽ ﮔەﺭﺩﻭﻭﻥ ﻧەﮔﺮﻡ
ﻫێﺸﺘﺎ ﺑﺴﺘێ ﺧﺎﮎ ﺷﮏ ﻧﺎﺑەﻡ
ﺗﯿﺎ ﺑﮋﯾﻢ،
ﺗﯿﺎ ﺑﻤﺮﻡ !...
ﭼﯚﻥ ﺷێﺖ ﻧەﺑﻢ
ﻫەﻣﻮﻭ ڕێﮕﺎﻡ ﻟێ ﺑەﺳﺮﺍﻭە
ﺑە ﻫەﺭ ﺟﺎﺩە ﻭ ﺷەﻗﺎﻣێﮑﺎ ڕﺍﺩەﺑﻮﻭﺭﻡ
ﺗەﭘﯚڵﮑەﯾەﮎ
ﮐڵﺎﻭێﮑﯽ ﺳەﺭﺑﺎﺯﺍﻧەﯼ ﻟە ﺳەﺭ ﻧﺎﻭە
ﺩڵ ﻭ ﮔﯿﺮﻓﺎﻥ ﺩەﭘﺸﮑﻨێ
ﺑەڵﮕەﯼ ﺧﻮﺍﯾﺸﻢ ﻟە ﮔەڵﺪﺍ ﺑێ
ڕێﮕﺎﻡ ﺩەﮔﺮێ
ﻧەﮐﺎ ﻧەﺧﺸەﯼ ﻭڵﺎﺗێﮑﻢ ﻟە ﮔﯿﺮﻓﺎﻥ ﻭ ڕەﻣﺰﯼ ﻧﻬێﻨﯿﯽ ﻧﺎﻭێﮑﻢ
ﻟە ﺩڵﺪﺍ ﺑێ !
ﭼﯚﻥ ﺷێﺖ ﻧەﺑﻢ
ﺗﻮﻭڕەﻡ، ﺗﻮﻭڕە ...
ﻭەﮎ ﺋﺎﮔﺮﻡ
ﺷﻤﺸێﺮێﮑﯽ ﻫەڵﮑێﺸﺮﺍﻭﻡ
ﻟە ﻧﺎﻭ ﺑﺮﯾﺴﮑەﯼ ﺧﻮێﻨﯽ ﺧﯚﻣﺎ ﺋەﺯﺭﯾﮑێﻨﻢ
ﻫەﺗﺎ ﮐﺎڵﺎﻥ ﻧەﺩﯙﺯﻣەﻭە
ﺋﯚﻗﺮە ﻧﺎﮔﺮﻡ !
ﺧﻮﺍ ﺋەﺯﺍﻧێ
ﻣﻦ ﺣەﺯ ﻧﺎﮐەﻡ ﻭەﮎ ﺋەﺷﻘﯿﺎ
ﺳەﺭﮔەﺭﺩﺍﻥ ﺑﻢ ﻟەﻡ ﮐﻮێﺴﺘﺎﻧە
ڕێﮕﺎﻡ ﺑﺪەﻥ ﺑێﻤە ﺧﻮﺍﺭێ
ﻫﯿﭽﻢ ﻧﺎﻭێ ﻟەﻡ ﺟﯿﻬﺎﻧە
ﺟﮕە ﻧەﺧﺘێ ﺳەﺭﺑەﺳﺘﯽ ﻭ
ﺑﺴﺘێ ﺧﺎﮎ ﻭ
ﺋﺎڵﺎﯾەﮎ ﻭ
ڕەﺷﻤﺎڵێﮑﯽ ﻗەﺭەﺟﺎﻧە !
ﺟەﻻﻝ ﻣەﻟەﮐﺸﺎە
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
پنج شنبه 14 / 9 / 1398 ساعت 3:58 |
بازدید : 3080 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﻞ
ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﺷﻌﺮﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺷﻌﺮ ﺣﺎﻓﻆ ( ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ) ﺑﻪ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻌﺮﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ 45
ﺣﺎﻓﻆ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺧﺎﻝ ﻫﻨﺪﻭﯾﺶ ﺑﺨﺸﻢ ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﺻﺎﺋﺐ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺣﺎﻓﻆ :
ﻫﺮ ﺁﻥ ﮐﺲ ﭼﯿﺰ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ، ﺯ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺧﺎﻝ ﻫﻨﺪﻭﯾﺶ ﺑﺨﺸﻢ ﺳﺮ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺗﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺮ ﺩﻭ :
ﻫﺮ ﺁﻥ ﮐﺲ ﭼﯿﺰ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﺑﺴﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺋﺐ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﺳﺮ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺗﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﺳﺮ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺗﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﮔﻮﺭ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪ
ﻧﻪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﻩ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﻝ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺧﺎﻝ ﻫﻨﺪﻭﯾﺶ ﺑﺨﺸﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺍﺟﺰﺍ ﺭﺍ
ﺍﻣﯿﺮ ﻧﻈﺎﻡ ﮔﺮﻭﺳﯽ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺣﺎﻓﻆ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﮐﺮﺩ ﮔﺮﻭﺳﯽ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﺪﻭ ﺑﺨﺸﻢ ﺗﻦ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺳﺮﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻠﮏ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ ﺑﺨﺸﯽ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺨﺸﺪ ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻧﻮﺷﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻣﯿﺮ ﻧﻈﺎﻡ ﮔﺮﻭﺳﯽ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﻣﻬﺮﺥ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺪﺳﺖ ﺍﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﺮﺵ ﺑﺨﺸﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ
ﺳﺮ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺗﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﮔﻮﺭ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪ
ﻧﻪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﻪ ﻟﻘﺎﯼ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺷﻮﺭ ﺍﻓﮑﻨﺪﻩ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ
ﺭﻧﺪ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺣﺎﻓﻆ ، ﺻﺎﺋﺐ ﻭ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻬﺎﯾﺶ ﻫﻢ ﺑﺒﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﺑﺒﺨﺸﺪ ﮐﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ
ﻣﮕﺮ ﻣﻦ ﻣﻐﺰ ﺧﺮ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭﯼ
ﮐﻪ ﺍﻭ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ، ﺑﺒﺨﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺋﺐ ﺑﺒﺨﺸﻢ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺗﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﻧﻪ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﺍﻧﻢ ﺑﺒﺨﺸﻢ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺍﺟﺰﺍ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺍﺭﺯﺩ
ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﻭ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﺍ
ﻭﻟﯽ ﮔﺮ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺩﻫﺪ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻡ ﻧﯿﺰ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺎ ﺑﺒﺨﺸﯿﻤﺶ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﻣﺤﻤﺪ ﻓﻀﻠﻌﯽ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺣﺎﻓﻆ :
ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﻬﺮﺥ ﺷﻬﻼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎﺭﺍ
ﺯﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻭﺭﺍ ﮔﺮ ﺑﺒﺨﺸﻢ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺩﯾﻦ ﻣﯿﺒﺨﺸﻨﺪ ﺳﺮ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺩﻝ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﻧﻪ ﺑﺮﮔﻮﺭ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺮ ﺁﺩﻡ ﮔﺮﯼ ﺑﺨﺸﻨﺪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ
ﻣﺤﻤﺪ ﻓﻀﻠﻌﻠﯽ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻧﻮﺷﻪ ﻭ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ :
ﻣﮕﺮ ﻣﻠﺤﺪ ﺷﺪﯼ ﺷﺎﻋﺮ ﻛﻪ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻣﻌﻨﯿﺶ ﺑﺨﺸﯽ
ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺍﺭﺯﺵ ﯾﻚ ﻓﺮﺩ ﺯﯾﺒﺎ ، ﺭﻭﺡ ﻭ ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ
ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺼﺮﯼ ﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ
ﻛﻪ ﺭﻭﺡ ﻣﻌﻨﯿﺶ ﺑﺨﺸﯽ ، ﯾﻜﯽ ﻣﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﻬﻼ ﺭﺍ
ﻭﮔﺮ ﻻﯾﻖ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻙ ﭘﺎﯼ ﺍﻭ ﺑﺨﺸﻢ
ﻛﻪ ﻧﺎﻻﯾﻖ ﺑﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺳﺮ ﻭ ﻫﻢ ﺭﻭﺡ ﻭﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ
ﻣﮕﺮ ﯾﻚ ﻣﻬﺮﺥ ﺧﺎﻛﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎ ﭼﯿﺰ ﻣﯿﺒﺨﺸﺪ
ﻭﮔﺮ ﺭﻭﺡ ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﺮﺵ ﺍﻋﻼ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﯾﻚ ﻣﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﻬﺮﺍﻧﯽ ﻣﮕﺮ ﻣﻌﻨﺎﺵ ﻣﯿﺒﺨﺸﻨﺪ
ﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﻭﻩ ﭼﺮﺕ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ
ﺳﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺣﺎﺝ ﺳﯿﺪ ﺟﻮﺍﺩﯼ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻧﻮﺷﻪ :
ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺮ ﮐﻤﺎﻧﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎﺭﺍ
ﺑﻪ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺧﻤﺶ ﺑﺨﺸﻢ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺷﻌﺮ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﺍ
ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﭼﺮﺍ ﺑﺨﺸﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﺩﻫﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺍﻻ ﺍﯼ ﺣﺎﺗﻢ ﻃﺎﺋﯽ ﺯ ﺟﯿﺐ ﻏﯿﺐ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﯽ ؟
ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺍﺭﺯﺵ ﯾﻚ ﺑﭽﻪ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ
ﯾﻚ ﺷﺎﻋﺮ ﯾﺎ ﺷﺎﻋﺮﻩ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺭﻧﺪ
ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ ﻭ ﺻﺎﺋﺐ :
ﻋﺠﺐ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭﯼ ، ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﺍﻥ ﺩﺍﻧﺎ ﺭﺍ
ﻫﻤﻪ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ ، ﺑﺖ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺭﻋﻨﺎ ﺭﺍ
ﮔﺸﺎﺩ ﺩﺳﺖ ﺻﺎﺋﺐ ﺑﯿﻦ ، ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﻨﺸﯿﻦ
ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﻫﺮﮔﺰ ، ﭼﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻋﻀﺎ ﺭﺍ
ﺳﺮ ﻭﺩﺳﺖ ﺑﻠﻮﺭﯾﻦ ﺭﺍ ، ﺗﻦ ﺭﻋﻨﺎﯼ ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﺑﺮ ﮐﺎﺭﺵ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ ، ﺑﺠﺎﯾﺶ ﺩﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﺑﯿﺒﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺧﺮ ﺷﺪ ، ﻋﻨﺎﯾﺎﺗﺶ ﭼﻪ ﻭﺍﻓﺮ ﺷﺪ
ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺟﺰﺍ ﺭﺍ ، ﭼﻮ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺭﻭﺡ ﻭﺍﻻ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻬﺘﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ، ﺯﯾﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺑﺎﺭﯼ
ﺑﯿﺎ ﺍﯼ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ، ﺑﺒﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻩ ﮐﺎﻻ ﺭﺍ
ﺑﯿﺎ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ، ﺑﺒﯿﻦ ﺭﻧﺪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﺴﺘﯽ
ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ، ﻣﮕﺮ ﮔﻢ ﻋﻘﻞ ﺑﺮﻧﺎ ﺭﺍ
ﺷﻤﺎﺗﺖ ﺑﺮ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﺍﻥ ، ﭼﻮ ﺳﻨﮓ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﻫﺎ ، ﭼﻨﯿﻦ ﻋﺮﺿﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺩﻝ ﺭﺍ ، ﮐﻪ ﺑﺮﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺩﻝ ﺭﺍ
ﺯﻋﺸﻖ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ، ﻫﻤﻮ ﺑﺨﺸﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺳﺮ ﺁﺧﺮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﻧﺎﺯﺩ ، ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﻣﯽ ﺗﺎﺯﺩ
ﺳﺨﺎﻭﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﻭ ﻫﻢ ، ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﺑﺪﻭﺭ ﺍﺯ ﻗﯿﻞ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﻮﻏﺎ ، ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ( ﺑﯽ ﻧﺸﺎﻥ ) ﺑﺎﻻ
ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﮑﺎﯾﮏ ﺭﺍ ، ﺗﻮ ﻫﻢ (ﺍﻧّﺎ ﻓﺘﺤﻨﺎ ) ﺭﺍ
ﺩﻛﺘﺮ ﺁﺻﻒ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﮔﺮﻭﺳﯽ ﻭ ﺍﻧﻮﺷﻪ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﻣﻬﺮﺥ ﺧﻮﺍﻓﯽ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎﺭﺍ
ﻧﺜﺎﺭ ﻣﻘﺪﻣﺶ ﺳﺎﺯﻡ ﺷﻬﻨﺸﺎﻫﯽ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ
ﺍﮔﺮ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﺪﻭ ﺑﺨﺸﺪ ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﻭ ﯾﺎ ﺁﻥ ﮐﺮﺩ ﮔﺮﻭﺳﯽ ﺗﻦ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺳﺮ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﺩﻡ ﺍﺯ ﻗﯿﻤﺖ ﺯﻧﻨﺪ ﺁﺧﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭّ ﺑﯽ ﻫﻤﺘﺎ
ﻭﮔﺮ ﺑﺎ ﻓﺨﺮ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﺍﻧﻮﺷﻪ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ
ﻭﻟﯽ ﺁﺻﻒ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺷﻬﻨﺸﺎﻫﯽ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ
ﺑﺪﻭ ﺑﺨﺸﺪ ﺗﻦ ﻭ ﻣﻌﻨﺎ ، ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﻋﺮﺵ ﺍﻋﻼ ﺭﺍ
ﺣﺴﯿﻦ ﻓﺼﯿﺤﯽ ﻟﻨﮕﺮﻭﺩﯼ :
" ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ"
ﻧﺒﺨﺸﻢ ﺑﻬﺮ ﺧﺎﻟﯽ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ، ﺍﺯ ﺳﺮ ﺗﺎ ﺑﻪ ﭘﺎ ، ﺍﻣﺎ
ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻭﺍﺩﺍﺩﮔﯽ ﻣﻠﮏ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ﺭﺍ
ﻧﺎﺗﻮﻟﯽ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎﺭﺍ
ﭼﻪ ﺟﺎﯼ ﺑﺨﺸﺸﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮ ﻭ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﭼﯿﺰ ﻣﯿﺒﺨﺸﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﯼ ﺣﺎﺟﺘﯽ ﺑﺎﺷﺪ
ﻧﻪ ﺑﻬﺮ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺟﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ
ﻋﻤﺎﺩ ﮐﺮﻣﯽ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺳﺮﻭ ﺍﻫﻮﺍﺯﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎﺭﺍ
ﺑﻪ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﮐﺠﺶ ﺑﺨﺸﻢ ﭼﻬﺎﺭﺷﯿﺮ ، ﻭ ﻣﻠﯽ ﺭﺍ
ﺳﺨﺎ ﻭ ﺟﻮﺩ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﺵ ﺑﺪﻭ ﺑﺨﺸﯽ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺨﺸﺪ ﺑﻪ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﺧﺎﻧﻢ ﯾﺎﺭﯼ :
ﺍﮔــﺮ ﺁﻥ ﺗـــﺮﮎ ﺷﯿــﺮﺍﺯﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﭼﻨــــــﺎﻥ ﺑﻮﺳﻢ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ، ﻛﻪ ﺑﻮﺳﺪ ﺍﻭ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺣــــﺎﻓﻆ ﺩﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨـــﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺋﺐ ﺩﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳــﺮ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺗﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﻲ ﺑﺨﺸﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ، ﻣـــﻦ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺍﺟﺰﺍ ﺭﺍ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﻳﺎﺭﻱ ﺑﺴﺎﻳﻢ ﻣﻦ ، ﺯ ﺁﻥ ﻋــــــﺰﺕ ﻛﻒ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﺳﻤـــﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨــــﺎﺭﺍ ﺭﺍ ﺍﺯﺁﻥ ﺷﺎﻩ ﻣﻲ ﺩﺍﻧـﻨــــﺪ
ﻛﺠﺎ ﺁﺭﻱ ﺗﻮ ﺍﻱ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺍﻳﻦ ﻫــﺪﺍﻳـــــﺎ ﺭﺍ
ﺳﺮﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺗﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﻱ ﺩﻝ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫـــﺪ
ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺗﺮﻙ ﻣﻦ ﺻﺎﺋﺐ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﻮﺩُ ﺍﻳﻨـﻬـــــﺎ ﺭﺍ
ﻭ ﺗـﻮ ﺍﻱ ﺷﻬﺮﻳــــﺎﺭ ﻣﺎ ،ﻫﻤﻲ ﺷﻮﺭﻱ ﺳـــﺮ ﺻﺎﺋـﺐ
ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺏ ﺍﻟﻜﺮﻳﻢ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺍﺟــــﺰﺍ ﺭﺍ
ﺗﻮ ﺍﻱ ﻳــــﺎﺭﻱ ﺍﮔﺮ ﻣﺤﻮ ﺟﻤﺎﻝ ﻳــــﺎﺭ ﻣﻲ ﺑﻮﺩﻱ
ﺑﺴﺎﻳﻴﺪﻱ ﺯ ﺟــﺎﻧﺖ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺁﻥ ﺩﻝ ﺧــــــــﺎﺭﺍ
ﺍﻣﯿﺮ ﯾﻮﺳﻒ ﻣﺤﺒﯽ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ :
ﻣﻨــﻢ ﺣـــﺎﻓﻆ ﮐﻪ ﺍﺷﻌﺎﺭﻡ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﮐــﺮﺩﻩ ﻓــﺮﺩﺍ ﺭﺍ
ﺑـﻪ ﯾــﺎﺩﻡ ﺑــﺮﺩﻩ ﺍﯾـﻦ ﻋـــﺎﻟﻢ ﺗﻤـــﺎﻡ ﻓﮑــﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ
ﺍﮔـﺮ ﺑـﺮ ﺗـﺮﮎ ﺷﯿـــﺮﺍﺯﯼ ﺳﺮﺍﯾﯿــﺪﻡ ﭼﻨﯿـﻦ ﺍﺷﻌـﺎﺭ
ﻧﻤﯿـﺪﺍﻧـــﯽ ﮐـﻪ ﯾــﺎﺩ ﺍﻭ ﻫﻨـــﻮﺯﻡ ﺑـــﺮﺩﻩ ﺩﻟﻬـــﺎ ﺭﺍ
ﭼﻨﯿــﻦ ﯾــﺎﺭ ﮔــﺮﺍﻥ ﻗﺪﺭﯼ ﻧﺪﯾــﺪﻡ ﺩﺭ ﭘــﺲ ﻋــﺎﻟﻢ
ﮐﻪ ﺻﺎﺋﺐ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻦ ﺩﻫﺪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺗﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﺍﮔــﺮ ﭘﺎﺳــﺦ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻣــﻦ ﺑﻪ ﺻﺎﺋﺐ ﺩﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﺭﻭﺯﯼ
ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻏﻤﺶ ﺑﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﮔﯿﺮﺩ ﺩﺍﻣـﻦ ﻣـﺎ ﺭﺍ
ﺍﮔــﺮ ﮔـــﻮﯾـــﻢ ﺩﻫــﻢ ﺑــﺮ ﺍﻭ ﺳﻤـﺮﻗــﻨﺪ ﻭ ﺑﺨــﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﻫــﻢ ﺍﮐﻨـــﻮﻥ ﺑـﺎﺯ ﻣﯿﮕﻮﯾــﻢ ﺩﻫﻢ ﻣﻦ ﮐﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ
ﺍﮔــﺮﻋﺸﻘﯽ ﭼﻨﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﮕﻮ ﺭﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎ ﺭﺏ
ﮐـﻪ ﺑـﺮ ﻋﺸــﺎﻕ ﻣﯿﺒﺨﺸﺪ ﺗﻤــﺎﻡ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻣﻌـﻨﺎ ﺭﺍ
ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﯾـﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﻟﺒـﺮ
ﺑﻪ ﻫـﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭ ﺍﮔـﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺛﺮﯾـﺎ ﺭﺍ
ﮐﻨﻢ ﯾﺎﺩﯼ ﺯ ﺍﯾﻦ ﯾﻮﺳﻒ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﻧﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺏ ﮔﻮﯾﯿــﻢ ﮐـﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺯﻟﯿﺨﺎ ﺭﺍ
ﻣﻬﺮﺍﻧﮕﯿﺰ ﺭﺳﺎﭘﻮﺭ ( ﻡ . ﭘﮕﺎﻩ ) :
ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺣﺎﻓﻆ ﺟﺎﻥ، ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺗﺎ ﺍﮐﻨﻮﻥ، ﮐﺴﯽ ﭘﺲ ﮔﯿﺮﺩ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺮﺳﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﻟﺨﺮﺟﯽ ﺣﺎﻓﻆ
ﻣﯿﺎﻥ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﺑﻨﮕﺮ، ﻓﻐﺎﻥ ﻭ ﺟﯿﻎ ﻭ ﺩﻋﻮﺍ ﺭﺍ
ﻭﺟﻮﺩِ ﺍﻭ ﻣﻌﻤﺎﯾﯽ ﺳﺖ ﭘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﻓﺴﻮﻥ
ﺑﺒﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺨﺸﺶ، ﻣﻌﻤﺎ ﺩﺭ ﻣﻌﻤﺎ ﺭﺍ
ﺑﯿﺎ ﺣﺎﻓﻆ ﮐﻪ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ، ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﻏﻮﻏﺎ
ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﻝﻫﺎﯼ ﺷﯿﺪﺍ ﺭﺍ
ﺭﻫﺎ ﮐﻦ ﺗﺮﮎِ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ! ﺑﯿﺎ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻟﺮ ﺑﯿﻦ
ﮐﻪ ﺑﺮﯾﮏ ﻃﺮﻩﯼ ﻣﻮﯾﺶ، ﺑﺒﺨﺸﯽ ﻫﺮﺩﻭ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ
ﻓﺰﻭﻥ ﺑﺮﭼﺸﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺑﺮﻭ، ﻓﺰﻭﻥ ﺑﺮ ﻗﺎﻣﺖ ﻭ ﮔﯿﺴﻮ
ﻧﮕﺮ ﺑﺮ ﺩﻟﺒﺮ ﺟﺎﺩﻭ، ﮐﻪ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ
ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺧﻮﺍﺟﻪﯼ ﺷﯿﺮﺍﺯ، ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﻔﺮﻣﻮﺩ :
« " ﭘﮕﺎﻩ" ﺍﺳﺖ ﺁﻧﮑﻪ ﭘﺲ ﮔﯿﺮﺩ، ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ «!
ﺑﺪﯾﻦ ﻓﺮﻣﺎﯾﺶ ﻧﯿﮑﻮ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﮐﺮﺩ ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ،
ﻣﮕﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﻭﻝ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ؟ !
ﻣﺤﻤﺪ ﻋﺒﺎﺩﺯﺍﺩﻩ ﺷﺎﻋﺮ ﻃﻨﺰ ﺳﺮﺍ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺧﻮﺷﺎ ﺑﺮ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺶ، ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ
ﻧﻪ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺭﻭﺡ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻢ ﻧﻪ ﺍﻣﻼﮎ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﻣﮕﺮ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺍﻣﻼﮐﻢ؟ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺍ؟
ﻭ ﺧﺎﻝ ﻫﻨﺪﻭﯾﺶ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﺍﺻﻼً
ﮐﻪ ﺑﺎ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺻﻮﺭﺕ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺧﺎﻝ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﻧﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺍﺩ ﺍﻣﻼﮐﯽ، ﻧﻪ ﺻﺎﺋﺐ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ، ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻭﻗﺖ ﻣﺎ ﻫﺎ ﺭﺍ !...
ﯾﮏ ﺷﺎﻋﺮ ﯾﺎ ﺷﺎﻋﺮﻩ ﻃﻨﺰ ﺳﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﮕﻮﯾﺶ ﺑﺎﺯ ﭘﺲ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﺑﯽ ﭼﺎﺭﻩ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﻣﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻭ ﯾﺎ ﻇﺮﻓﯿﺘﺶ ﭼﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﯾﺎﺭﻡ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﺭﻩ ﺭﻩ ﺑﺪﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺩﻝ ﺭﺍ
ﯾﮏ ﺷﺎﻋﺮ ﯾﺎ ﺷﺎﻋﺮﻩ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ :
ﺁﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺧﺎﻝ ﻫﻨﺪﻭﯾﺶ ﺑﺨﺸﻢ ﯾﻪ ﻣﻦ ﮐﺸﮏ ﻭ ﺩﻭ ﻣﻦ ﻗﺎﺭﺍ
ﺳﺮ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺗﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺯ ﺧﺎﮎ ﮔﻮﺭ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ
ﺯﻣﺎﻝ ﻏﯿﺮ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﮔﺮ ﻋﺰﺭﺍﯾﯿﻞ ﺯ ﻣﺎ ﮔﯿﺮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺡ ﺍﺟﺰﺍ ﺭﺍ
ﭼﻪ ﺧﻮﺷﺘﺮﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ؟؟ ﺯﺁﻥ ﮐﺸﮏ ﻭ ﺩﻭ ﻣﻦ ﻗﺎﺭﺍ
ﯾﮏ ﺷﺎﻋﺮ ﯾﺎ ﺷﺎﻋﺮﻩ ﮔﻤﻨﺎﻡ :
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺧﺎﻝ ﻫﻨﺪﻭﯾﺶ ﺑﺨﺸﻢ ﺳﺮﯾﺮ ﺭﻭﺡ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﺭﺍ
ﻣﮕﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﻃﻤﻊ ﮐﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﯽ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ؟
ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﺨﺸﺪﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ، ﮐﻪ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﺪﻧﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﺻﺎﺋﺐ ﺑﺨﺸﺪﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺗﻦ ﻭ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﯾﮏ ﺷﺎﻋﺮ ﯾﺎ ﺷﺎﻋﺮﻩ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ :
ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﻣﮕﺮ ﮐﯽ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﺸﻢ ﺯ ﺩﺍﺭ ﺧﻮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺍﺟﺰﺍ ﺭﺍ
ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻥ ﮐﺲ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﺯ ﺩﺍﺭ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺪﺍﺭ ﺧﻮﯾﺶ
ﺑﺴﺎﻥ ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ
ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺧﺎﻝ ﻫﻨﺪﻭﯾﺶ ﺑﺨﺸﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻠﮏ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ
ﯾﮏ ﺷﺎﻋﺮ ﯾﺎ ﺷﺎﻋﺮﻩ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ :
ﻫﺮ ﺍﻧﮑﺲ ﭼﯿﺰ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ، ﺯ ﺩﺭﮎ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ
ﯾﮑﯽ ﺟﺎﻥ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﺞ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺨﺸﺶ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻋﺼﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﻫﺮﮐﺲ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻝ ﺩﻭﺻﺪ ﺑﺲ ﺑﯿﺶ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ
ﺍﮔﺮ ﺍﻥ ﺗﺮﮎ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺭﺩﯼ
ﺗﻮ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﺍﻥ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻧﯿﺰ، ﯾﮑﯽ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ
ﯾﮏ ﺷﺎﻋﺮ ﯾﺎ ﺷﺎﻋﺮﻩ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ :
ﻫﺮ ﺁﻥ ﮐﺲ ﭼﯿﺰ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ، ﺑﻪ ﺯﻋﻢ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ
ﯾﮑﯽ ﺷﻬﺮ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺟﺴﻢ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺍﺟﺰﺍ ﺭﺍ
ﮐﺴﯽ ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻫﯿﭻ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻘﺒﺎ
ﻧﮕﻮﯾﺪ ﺣﺮﻑ ﻣﻔﺘﯽ ﭼﻮﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎﺏ ﺍﺟﺮﺍ ﺭﺍ
ﯾﮏ ﺷﺎﻋﺮ ﯾﺎ ﺷﺎﻋﺮﻩ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ :
ﺍﮔﺮ ﯾﺎﺭ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﻻ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺎﺭﺍ
ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻟﻄﻔﺶ ﺑﺒﺨﺸﺎﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻋﻀﺎ ﺭﺍ
ﻫﺮ ﺁﻥ ﮐﺲ ﭼﯿﺰﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﺯ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ
ﻫﺮ ﺁﻥ ﮐﺲ ﭼﯿﺰﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﺯ ﻣﻠﮏ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ
ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﯾﮏ ﺷﺎﻋﺮ ﯾﺎ ﺷﺎﻋﺮﻩ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ :
ﮐﻼﻡ ﻭ ﺩﺭﺩ ﺣﺎﻓﻆ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﯾﺎ ﺧﺴﺎﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﯼ ﺑﯿﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺷﻤﺎﯾﺎﻥ ﺭﺍ
" ﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﻣﺎ ﺟﻤﺎﻝ ﯾﺎﺭ ﻣﺴﺘﻐﻨﯽ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺁﺏ ﻭ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺧﺎﻝ ﻭ ﺧﻂ، ﭼﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺭﻭﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﺍ
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
پنج شنبه 14 / 9 / 1398 ساعت 3:42 |
بازدید : 2723 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﺷﻌﺮﯼ ﻣﺎﻣﻮﺳﺘﺎ ﺋﺎﺳﻮ
ﺧﯚﺯﮔﻪ ﺑﻪ ﻭﭼﯚﭘﯿﮕﺮﻩ ﯼ ﻗﻪ ﺕ ﻗﻪ ﺕ ﺩﻩ ﺳﯽ ﺑێ ﺩﯙ ﻧﯿﻪ
ﺑﯚ ﺋﻪ ﻭﯾﻨﺪﺍﺭﯼ ﻣﻪ ﺑﻪ ﺳﺘﯽ ﺩﻭێﻨێ ﮐﻪ ﻭ ﺋﻪ ﻭﺭﯙ ﻧﯿﻪ
ﺳﺎﺭﺩﻭﮔﻪ ﺭﻣﯽ ﺭﯙﮊﮔﺎﺭﻡ ﭼﻪ ﺷﺘﻮﻩ ﺳﺎﻭێﻠﮑﻪ ﻧﯿﻢ
ﺩڵڕﻓێﻨﯽ ﺧﯚ ﺑﻪ ڕﻩ ﻧﮕﯽ ڕﻭﻭﺳﻪ ﺭﯼ ﻭ ﻣﺎﻧﺘﯚ ﻧﯿﻪ
ﯾﺎﺭﯼ ﺟﻮﺍﻥ، ﺩﻭﻭﺭ ﺑێ ﺋﻪ ﮔﻪ ﺭ ﺑﻪ ﺭﮔﯽ ڕﻩ ﺷﯿﺸﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ
ﺭ
ﺟﻮﺍﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﯼ ﮐﺎﺭێ ﺩﻩ ﮐﺎ ﮐﻪ ﺱ ﺩﻭﮊﻣﻨﯽ ڕﯙ ڕﯙ ﻧﯿﻪ
ﺗﯚ ﻫﻪ ﻭێﻨﯽ ﺷﯿﻌﺮﯼ ﺋﺎﺳﯚﯼ ﺣﻪ ﻗﺘﻪ ﻣﻪ ﻏﺮﻭﻭﺭﺑﯽ ﮐﻪ ﻣێ
ﻫﻪ ﺳﺘﯽ ﺋﻪ ﻭ ﻓﻪ ﺭﻗﯽ ﻫﻪ ﯾﻪ ﮐﻮﺍ ﺷێﻌﺮﯼ ﺋﻪ ﻭ ﻧﺎﯾﻠﯚﻧﯿﻪ
ﺧﯚﻫﻪ ﻣﻮ ﻓﻪ ﺭﺯﺍﻧﻪ ﯾﻪ ﮎ ﺑﻪ ﻗﺴﻪ ﯼ ﺯﻟﻪ ﺯﺍﻧﺎ ﻧﯿﻪ
ﻫﻪ ﺭﮐﻪ ﺳێ ﻧﺎﻭﯼ ﺳﻤﺎﯾﻞ ﺑﻮﻭ ﺋﻪ ﺩﯼ ﺳﻤﮑﯚ ﻧﯿﻪ
ﺋﻪ ﻭﮐﻪ ﺳﻪ ﯼ ﻣﻪ ﺳﺘﯽ ﺋﻪ ﻭﯾﻦ ﺑێ ﻋﺎﻗڵﯽ ﭘێ ﺷێﺘﯿﻪ
ﺷێﺘﯽ ﮐﻮﻭﭼﻪ ﯼ ﻣﺎڵﯽ ﯾﺎﺭﻩ ﻋﻪ ﻭﺩﺍڵﯽ ﺩﻩ ﺷﺖ ﻭ ﮐﯚ
ﻧﯿﻪ
ﻣﻦ ﺑڵێﻢ ﭼﯽ ﺧﺎﮐﻪ ﮐﻪ ﻡ ﺧﺎﮐێﮑﯽ ﺋﺎﺷﻖ ﭘﻪ ﺭﻭﻩ ﺭﻩ
ﻧﯿﺸﺘﻤﺎﻥ ﭘﻪ ﺭﻭﻩ ﺭ ﻣﻪ ﺑﻪ ﺳﺘﯽ ﻟﻪ ﻧﺪﻩ ﻥ ﻭ ﻣﻮﺳﮑﯚ ﻧﯿﻪ
ﺋﻪ ﯼ ﮔﻮڵﯽ ﺟﻮﺍﻧﻢ ﺩﻩ ﺯﺍﻧﻢ ڕﻩ ﻣﺰﯼ ﭼﺎﻭﺕ ﭼﯽ ﺩﻩ ﻟێ
ﻫﻪ ﺭ ﻧﯿﮕﺎﯾێﮑﺖ ﻟﻪ ﭼﺎﻭ ﺩﻩ ﺷﻨێﺘﻪ ﻭﻩ ﺑێ ﻫﯚﻧﯿﻪ
ﻫﻪ ﺭ ﮔﻮڵێ ڕﻩ ﻧﮕێ ﮐﻮ ﻫﻪ ﺭ ﮔﯿﺎﯾێﮑﯽ ﺑﯚﻧێﮑﯽ ﻫﻪ ﯾﻪ
ڕﺍﺳﺘﻪ ڕێﺤﺎﻥ ﺑﯚﻧﯽ ﺧﯚﺷﻪ ڕﻩ ﻧﮕﯽ ﻭﻩ ﮎ ﻫێﺮﯙﻧﯿﻪ
ﻣﻮڵﮏ ﻭ ﻣﺎﺷﯽ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﯾﺰﺩﺍﻥ ﺑﻪ ﺋﺎﺳﯚ ﻫﻪ ﺩﯾﻪ ﮐﺮﺩ
ﭼﺎﻭ ﻟﻪ ﻫﻪ ﺭﭼﺎﻭێ ﺩﻩ ﮐﺎ ﻗﻪ ﺕ ﻗﻪ ﺕ ﻧﯿﮕﺎﯾﯽ ﻧﺎﻣﯚ ﻧﯿﻪ
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
دو شنبه 16 / 6 / 1398 ساعت 6:4 |
بازدید : 838 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﺭﮎ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺭﻧﺠﯿﺪﻩ ﺍﻡ
ﺍﺯ ﻏﺮﯾﺐ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﻡ
ﺑﺎ ﻣﺮﺍﻡ ﻭ ﻣﻌﺮﻑ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺍﻧﺪ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﺎﺯﯼ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺭﻗﺼﯿﺪﻩ ﺍﻡ
ﺩﺭ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺳﮑﻮﺗﻢ ﺑﺎﺭﻫﺎ
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺳﺮﺩﺗﺎﻥ ﻟﺮﺯﯾﺪﻩ ﺍﻡ
ﺭﺩ ﭘﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ ... ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ
ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺧﻮﺵ ﺑﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ
ﻫﺮ ﮐﻼﻏﯽ ﺭﺍ ﮐﺒﻮﺗﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ
ﻭﺯﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﻤﺎﺭﺍ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ
ﺑﺎ ﺗﺮﺍﺯﻭﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺳﻨﺠﯿﺪﻩ ﺍﻡ
ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺳﺮﺩﯼ ﺁﻏﻮﺵ ﻫﺎ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﺧﻮﺩﻡ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﻡ
ﻣﻦ ﺷﻤﺎﺭﺍ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭﺑﺎﺭﻫﺎ
ﻻ ﺑﻪ ﻻﯼ ﻫﺮ ﺩﻋﺎ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺍﻡ
ﻣﻘﺼﺪ ﻣﻦ ﻧﺎﮐﺠﺎﯼ ﻗﺼﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﻡ
ﻣﯿﺮﻭﻡ ﺑﺎ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺩﺍﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﭼﯿﺪﻩ ﺍﻡ
ﻣﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺷﺒﯽ
ﻻ ﺑﻪ ﻻﯼ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺧﻨﺪﯾﺪﻩ ﺍﻡ
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 15 / 5 / 1398 ساعت 18:48 |
بازدید : 1866 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﭘﺎﯾﯿﺰﻩ ، ﺩﺍﺭ ﻭ ﺩەﻭەﻥ ﺑێ ﺑەﺭﮔﻪ
ﺩڵ ﭘـەﺷﯚﮐـﺎﻭﯼ ﺧـەﯾﺎڵﯽ ﻣەﺭﮔـﻪ
ﻫەﺭ ﮔەڵﺎﯾێ ﮐﻪ ﻟﻪ ﺩﺍﺭێ ﺩەﻭەﺭێ
ﻧﻮﻭﺳﺮﺍﻭێﮑﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﺧﯚﺵ ﺧەﻭەﺭێ
ﺗﺎﻭ ﻫەﻧﺎﻭﯼ ﻧﯿﻪ ﻭﺍ ﻣﺎﺕ ﻭ ﭘەﺷێﻮ
ﻟـەﺷﯽ ﺯﺍﻣـﺎﺭﯼ ﺩەﮐێـﺸـێﺘﻪ ﻧـﺸێـﻮ
ﺭﯙﮊﭘەڕﻩ ، ﺳﺎﺭﺩﻩ ﮐﺰەﯼ ﺑﺎﯼ ﺯﺭﯾﺎﻥ
ﮐﺎﺗﻪ ﺑﯚ ﮊﯾﻨﯽ ﻟﻪ ﺩەﺱ ﭼﻮﻭ ، ﮔﺮﯾﺎﻥ
ﺩڵﯽ ﭘڕ ﺑﻮﻭ ﻟﻪ ﭘەﮊﺍﺭﻩ ﻭ ﻟﻪ ﺩڵﯚ
ﮊﯾﻨﯽ ﺧﯚﯼ ﻫﺎﺗەﻭﻩ ﺑﯿﺮ ﭘﯿﺮﻩ ﻫەڵﯚ
ﺑﻪ ﻗﺴﻪ ﺧﯚﺷﻪ ، ﻣەﺗﺮﺳﯽ ﻣﺮﺩﻥ
ﺗﺎڵﻪ ﺋەﻭ ﻫەﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻥ ﮐﺮﺩﻥ
ﮐﺎﺗﯽ ﮐﯚﭺ ﮐﺮﺩﻧﻪ ، ﻭەﺧﺘﯽ ﺳەﻓەﺭﻩ
ﺩﺍﺧەﮐەﻡ، ﺳەﺧﺘﯽ ﻧەﻣﺎﻧﻢ ﻟەﺑەﺭﻩ
ﻫەﺭ ﺑﯿﻨﺎ ﻫﺎﺕ ﺋەﺟەﻝ ﻭ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻡ
ﺑﺎ ﻟﻪ ﺷﯿﻮێ ﭘەڕ ﻭ ﺑﺎڵﯽ ﺑﺮﺩﻡ
ﺗﯚ ﺑڵێﯽ ﭘﺎﺷﯽ ﻧەﻣﺎﻥ ﮊﯾﻨێ ﺑێ؟
ﺑﯚ ﻟەﺷﯽ ﺳﺎﺭﺩەﻭﻩ ﺑﻮﻭ ﺗﯿﻨێ ﺑێ؟
ﺗﯚ ﺑڵێﯽ ﺋەﻭ ﺧەﻭﻩ ﻫەﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑێ؟
ﯾﺎﻧﻪ ﺋەﻭ ﻗﺎﻓڵﻪ ﻭەﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑێ؟
ﻣەﺭﮔﻪ ﺩێ ﻭ ﺩﻭﺍ ﺑە ﻫەﻣﻮﻭ ﺷﺖ ﺩێﻨێ
ﻫەﻣﻮﻭ ﺋﺎﻭﺍﺗێ ﻟﻪ ﺩڵ ﺩەﺳﺘێﻨێ
ﭘﺎﺷەﺭﯙﮐێﮑﯽ ﺑﮑەﻡ ﻟەﻭ ﺑﺎﺧﻪ
ﺗﺎﮐﻮﻭ ﺑﺎڵ ﻭ ﭘەڕﯼ ﻣﻦ ﭘەﺭﺩﺍﺧﻪ
ﻫەﺭ ﺑڕﯙﻡ ﻧﺎﺑەڵەﺩ ﻭ ﺑێ ﺳەﺭ ﻭ ﺷﻮێﻦ
ﺩﯾﺎﺭ ﻧﯿﻪ ﺧێڵﯽ ﻫەڵﯚﯾﺎﻥ ﻟەﮐﻮێﻦ
ﺷﺎﺭەﺯﺍﯼ ڕێﮕەﯾﯽ ﻣﺮﺩﻥ ﮐێﯿﻪ ؟
ﭼﯿﻪ ﺋەﻭ ﻣەﻧﺰڵﻪ ، ﮐﻮێﻨەﯼ ﺟێﯿﻪ ؟
ﻧﺎﺑﻤﻪ ڕێﺒﻮﺍﺭﯼ ﮐەﻟﯽ ﻫﺎﺕ ﻭ ﻧەﻫﺎﺕ
ﭼﺎﺭەﮐەﻡ ﺑەﺷﮑﻮﻭ ﺋەﻭﺍ ﻫﺎﺕ ﻭ ﻧەﻫﺎﺕ
ﺧﯚﯼ ﺑﻪ ﺧﯚﯼ ﮔﻮﺕ ﮐﻪ ﺩەﭼﻢ ﺑﯚﻻﯼ ﻗەﻝ
ﮐەﯾﺨﻮﺩﺍﯼ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﺮﯼ ﮔەﻟﯽ ﻣەﻝ
ﻫﻪ ڵﻔڕﯼ ڕﺍﻭﮐەﺭﯼ ﺯﺍڵﯽ ﮐەﮊ ﻭ ﮐێﻮ
ﻟﻪ ﭼﯿﺎﯼ ﺑەﺭﺯەﻭﻩ ڕﻭﻭﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﻧﺸێﻮ
ﮐەﻭﺗﻪ ﺋەﻭ ﺩەﺷﺘﻪ ﻟﻪ ﺗﺮﺳﺎ ﺗەﻕ ﻭ ڕەﻭ
ﺩەﺭﭘەڕﯼ ﮐﻮڕﮐﻮڕ ﻭ ﮐڕ ﻣﺎﯾەﻭﻩ ﮐەﻭ
ﻫﺎﺗﻪ ﻻﯼ ﻗەﻝ ﺑەﮐﺰﯼ ﻭ ﺑێ ﻭﺍﺯﯼ
ﻗەﻝ ﮔﻮﺗﯽ: ﻣﺎﻣﻪ ﻫەڵﯚ، ﻧﺎﺳﺎﺯﯼ؟
ﮔﻮﺗﯽ ﻗﺎڵﺎﻭﻩ ڕەﺷەﯼ ﭘﺴﭙﯚﺭﻡ
ﭘﯿﺮﻡ ﻭ ﭘێﯿﻪ ﻟﻪ ﻟێﻮﯼ ﮔﯚڕﻡ
ﺑﺎﺧﯽ ﮊﯾﻨﻢ ﺑﻪ ﺧەﺯﺍﻥ ﮊﺍﮐﺎﻭﻩ
ﮐﺎﺗﯽ ﻣەﺭﮔەﻭ ﺋەﺟەﻟﯿﺶ ﻧﺎﮐﺎﻭﻩ
ﭘێﻢ ﺑڵێ، ﭼﯚﻧﻪ ﮐەﺗﯚ ﻫەﺭ ﻻﻭﯼ؟
ﺯﯙﺭ ﺑﻪ ﺳﺎڵ ﭘﯿﺮﯼ، ﺑەڵﺎﻡ ﭼﺎ ﻣﺎﻭﯼ؟
ﻫێﺰﯼ ﺋەﮊﻧﯚﻡ ﻧﯿﻪ ، ﺑﺎڵ ﺑێ ﻫێﺰﻩ
ﻫەﻣﻮﻭ ﮔﯿﺎﻧﺪﺍﺭێ ﮊﯾﺎﻥ ﭘﺎﺭێﺰﻩ
ﻗەﻝ ﮔﻮﺗﯽ: ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﮔﻮێ ڕﺍﺩێﺮﯼ
ﭘەﻧﺪﯼ ﻣﻦ ﭘﺎﮐﯽ ﺑﻪ ﺩڵ ﺑﺴﭙێﺮﯼ
ﺋەﻭ ﺩەﻣەﯼ ﺑﺎﺑﯽ ﺑەﻫەﺷﺘﯿﯽ ﻣﻦ ﻣﺮﺩ
ﺩﻭﻭﺭ ﻟﻪ ﺗﯚ ، ﺩەﺭﺩ ﻭ ﺑەڵﺎﯼ ﺋێﻮەﯼ ﺑﺮﺩ
ﭘێﯽ ﮔﻮﺗﻢ ڕﯙڵﻪ ﻫەﻭﺍﯼ ڕﺍﺯ ﻭ ﻧﺰﺍﺭ
ﻫەﯾەﺗﯽ ﺩەﺭﺩ ﻭ ﻧەﺧﯚﺷﯽ ﺑﻪ ﻫەﺯﺍﺭ
ﺩێﻖ ﻭ ﺯەﺭﺩﻭﻭﯾﯽ ﻭ ﺋﺎﻫﯚ ﻭ ﻭەﺭﻫﻪ ﻡ
ﺑﻪ ﮔﮋەﯼ ﺑﺎﯼ ﺑﻪ ﻗﻮەﺕ ﺩێﻦ ﺑەﺭﻫﻪ ﻡ
ﮔﯚﺷﺘﯽ ﮐەﻭ ﭼەﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﺎﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﻭ
ﻫەﻧﮓ ﻭ ﻫﺎڵﺎﻭێ ﺩەﻫەﻧﻮێﺘﻪ ﻫەﻧﺎﻭ
ﺗﺎ ﻭﺯەﯼ ﺑﯿﺮ ﻭ ﺧەﯾﺎڵ ﺳەﺭﺩەﮐەﻭﯼ
ﮐﻪ ﻟﻪ ﮔﯚﺭ ﮐەﻭﺗﯽ ﻭەﻫﺎ ﺩەﺭﺩەﮐەﻭﯼ
ﭘەﯾﻦ ﻭ ﭘﺎڵێ ﮐﻪ ﻟﻪ ﭘﺎڵﯽ ﺩێ ﯾﻪ
ﻣەﻧﺰڵﯽ ﻧﯚﮐەﺭﯼ ﺧﯚﺗﯽ ﻟێ ﯾﻪ
ﮐەﺭﻩ ﺗﯚﭘﯿﻮ ﻭ ﮐەﻻﮐﯽ ﮔﻮێﻠﮏ
ﻫەڵﻤﯽ ﺩڵ ﺭﻭﻭﻥ ﮐەﺭەﻭەﯼ ﺳەﺭ ﮔﻮێﻠﮏ
ﭘێﮑەﻭﻩ ﭼﯿﻨﻪ ﺑﮑەﯾﻦ ﻟەﻭ ﭘەﯾﻨﻪ
ﺑﯚﯼ ﺳەﻧێﺮ ﻣەڵﻬەﻣﯽ ﺑﯿﺮ ﻭ ﺯەﯾﻨﻪ
ﻭﺭﺩ ﺑەﻭﻩ ﭼەﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺎ ﻗﻮﻭڵﻪ
ﻣەﺳەﻟﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ ﻗەﻟﯽ ﻣﺎﻗﻮﻭڵﻪ
ﺑﯿﮑﻪ ﺳەﺭﻣەﺷﻘﯽ ﮊﯾﺎﻥ ﺋەﻭ ﺋﯿﺸﻪ
ﻫەﺭ ﻟﻪ ﺳەﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﻧەﻭﯼ ﻫەڵﻨﯿﺸﻪ
ﻫﺎﺗەﻭﻩ ﺑﯿﺮﯼ ﻫەڵﯚ ﺭﺍﺑﻮﺭﺩﻭﻭﯼ
ﭘﺎﮐﯽ ﺑﯚﮊﺍﻧەﻭﻩ ﯾﺎﺩﯼ ﻣﺮﺩﻭﻭﯼ
ﮔﻮڵ ﮐﺮﺍ ﺭﺍﺧەﺭ ﻭ ﭘﺎﯾەﻧﺪﺍﺯﻡ
ﭼەﻧﺪﻩ ﺋﺎﮊﻭﺍ ﻟەﺷﯽ ﮐێﻮ ﺋﺎﻭﺍﺯﻡ؟
ﭼەﻧﺪﻩ ﺭﻭﺍﻧﯿﻮﻣﻪ ﺯەﻭﯼ ﻟەﻭ ﺑﺎﻧﻪ ؟
ﮐێﻮ ﻭ ﺩەﺷﺖ ﻟەﻭ ﺳەﺭەﻭﻩ ﭼەﻧﺪ ﺟﻮﺍﻧﻪ ؟
ﭼەﻧﺪ ﭼﮑﯚﻟەﻥ ﭘەﻟەﻭەﺭ ﻟەﻭ ﺑەﺭﺯﻩ ؟
ﺋﺎﺥ ﮐﻪ ﭼەﻧﺪ ﺧﻮێڕﯾﮕﺮﻩ ﺋەﻡ ﻋەﺭﺯﻩ ؟
ﭼەﻧﺪﻩ ﺭﺍﻭﯼ ﮐەﻭ ﻭ ﮐەﻭﺑﺎڕﻡ ﮐﺮﺩ ؟
ﺩﻭﮊﻣﻨﯽ ﺗﺎﻗﻤﯽ ﺷﻤﻘﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩ ؟
ﮐﯚﻟﮑەﺯێڕﯾﻨﻪ ﻭەﮐﻮﻭ ﺗﺎﻗﯽ ﺯەﻓەﺭ
ﺋﺎﺳﻤﺎﻥ ﺑﯚ ﻣﻨﯽ ﺑەﺳﺖ ﮐﺎﺗﯽ ﺳەﻓەﺭ
ﺣەﻭﺗەﻭﺍﻧﺎﻥ ﺑﻮﻭ ﻣﯿﺪﺍڵﯽ ﺷەڕﯼ ﻣﻦ
ﭼەﻧﺪﻩ ﺷﯚﺭﺍﻭﻩ ﺑﻪ ﺧﻮێﻦ ﺷﺎﭘەڕﯼ ﻣﻦ
ﺋێﺴﺘﻪ ﺑﯚ ﻭﺍ ڕەﺑﻪ ﻥ ﻭ ﺩﺍﻣﺎﻭﻡ؟
ﻣﻦ ﻫەڵﯚ ﭼﺎﻭ ﻟﻪ ﺩەﻣﯽ ﻗﺎڵﺎﻭﻡ
ﺳﺎﮐﻪ ﺋەﻭ ﮐﺎﺭﻩ ﻭەﻫﺎ ﺳﺎﮐﺎﺭﻩ
ﻣەﺭﮔﻪ ﻣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮔەﺩﺍ ﻭ ﺧﻮﻧﮑﺎﺭﻩ
ﻫەﻭﺭﯼ ﺋﺎﺳﻤﺎﻥ ﺑێ ﺧەڵﺎﺗﻢ ﺑﺎﺷﻪ
ﺑﺎ ﻟەﺷﻢ ﺧﺎﺷﻪ ﺑﮑێﺸﻦ ﺑﺎﺷﻪ
ﮔﻮﺗﯽ ﻭﺍ ﮊﯾﻨﯽ ﺩﺭێﮋ ﭘێﺸﮑەﺷﯽ ﺧﯚﺕ
ﮔﯚﺷﺘﯽ ﻣﺮﺩﺍﺭەﻭﻩ ﺑﻮﻭ ﻫەﺭ ﺑەﺷﯽ ﺧﯚﺕ
ﮊﯾﻨﯽ ﮐﻮﺭﺕ ﻭ ﺑﻪ ﻫەڵﯚﯾﯽ ﻣﺮﺩﻥ
ﻧەﮎ ﭘەﻧﺎ ﺑﯚ ﻗەﻟﯽ ڕﻭﻭ ڕەﺵ ﺑﺮﺩﻥ
ﻻﯼ ﻫەڵﯚﯼ ﺑەﺭﺯﻩ ﻓڕﯼ ﺑەﺭﺯﻩ ﻣﮋﯼ
ﭼﯚﻥ ﺑﮋﯼ ﺷەﺭﺗﻪ ﻧەﻭەﮎ ﭼەﻧﺪﻩ ﺑﮋﯼ
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 14 / 5 / 1398 ساعت 12:20 |
بازدید : 1630 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﻫﻪ ﺯﺍﺭ ﮐﻪﭘﻮﻭ
ﻫﻪﺯﺍﺭ ﭘﻪﭘﻮﻭ ﺳڵێﻤﺎﻧﯽ
ﻫﻪﺯﺍﺭ ﮐﻪﻣﻮﻭﺗﻪﺭ
ﻟﻪ ﺩﻩﺭ ﻣﺎڵ ﭼﻪﻭﻩﯾﻠﻢ ﻟێﺰ ﮔﺮﺩﻧﻪ ﻭ
ﭼﻪﻭ ﺑڕﯾﻨﻪﺳﻪ ﻧﺎﻭ ﭼﻪﻭﻩﯾﻠﻢ ﻭ
ﻣﯿﻨﻪێ ﺋﻪﺳﺮ ﮐﻪﻥ
ﺗﺎ ﻟﻪ ﻫﻪﻧﺎێﮓ ﺩﺍﺑﺘﮑﯿﻪﻥ
ﺧﻪﻭﻩﺭێ ﺋﻪڕﺍ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﻥ ....
ﻭﻩڵﺎﻡ ﻣﺎﻣﻪ
ﻣﺎﻣﻪ ﮔﯿﺎﻥ
ﺩۊﺷﻪﻭ ﻟﻪ ﺗﯿﻪﺭﯾﮑﯽ ﮔﯿﺎﻧﻤﻪﻭ
ﺋﻪﺳﺮﻩﮔﺎﻧﻢ
ﺑﺮﺩﻣﻪ ﻟێﻮ ﺳﯿﺮﻭﺍﻥ ﻭ
ﺩﺍﻣێﺎﻧﻪ ﺋﺎﻭﻩ ﻭ ....
ﺋﻪﻭﺳﺎ !
ﻫﻪﺯﺍﺭ ﻫﻪﺯﺍﺭ ﺟﺎﺭ
ﺧﻮﻩﻡ ﻟﻪﻧﺎﻭ ﮔڵﻮﻭﻡ ﮔڵﻮﻭﻡ ﺗﻪﻧﯿﺎﯾﯿﻢ
ﮔﻮﻡ ﮐﺮﺩﻡ ....
ﺋﯿﺴﻪ ﻟﻪﯼ ﮔﻮڵﻪ ﺳﻮﻭﻩ
ﭼﻮﭘﯿﻪﮔﻪ ﻡ ڕﻧﮕﺎﻭﺭﻧﮕﻪﻭ
ﻧﺎﻭﻗﻪێ ﺑﻪﺳﺎﻣﻪﻭ
ﮐڵﺎﺷﻪﮔﺎﻧﻢ ﺑێﺗﺎﻗﻪﺗﻦ ....
ﺗﻮﺍﻡ ﺩڵ ﺑێﻪﻣﻪ '' ﺩﻩﺭﺑﻪﻧﺪﯼ ﭘﻪﭘﻮﻭﻟﻪ ''
ﺗﻮﺍﻡ ﻫﻪڵﭙﻪڕﻣﻮ ﻫﻪڵﭙﻪڕﻣﻮ ﻫﻪڵﭙﻪڕﻡ
ﺗﺎ ﺑﺰﻩﯾﻞ ﺷﯿﺮﯾﻨﺪ ﻫﻪﻡ ﺑۊﻧﻤﻪﻭ ....
ﻫﺎﯼ ! ﮐﻮڕﻩ ﺧﺎﺳﻪﮔﺎﻥ
ﺩۊﻩﺗﻪ ﻗﮋﮐﺎڵﻪﮔﺎﻥ
ﺑﺎﻧﻪڕێﻪﻭ
ﻣﺎﻣﻪ ﺷێﺮﮐﯚ ﺧﻮﻩێ ﭘێﻘﺎﻡ ﺩﺍﺱ ﻫﻪڵﭙﻪڕﯾﻤﻦ
'' ﻫﻪﻣﻪ ﭘﭽﮑﯚڵﻪێ ﺑﯚﯾﺎﺥ ﭼﯿﯿﺶ '' ﺑﺎﻧﮓ ﺑﮑﻪﻥ
ﻭﻩ ﭘێ ﺑۊﺷﻦ :
ﻣﺎﻣﻪ ﺷێﺮﮐﯚ ﻭﻩﺗێﻪ
ﺩﯼ ﭼﻪﮐﻤﻪێ ﻫۊﭺ ﺋﻪﻓﺴﻪﺭێﮓ
ﺟﺎﺳﻮﺱ ﻭ ﺟﻪﻻﺩێﮓ
ﻫۊﭺ ﮐﻮڕ ﻫﻪﺭﭼﯽ ﭘﻪﺭﭼﯿێﮓ
ﺑﻮﯾﺎﺥ ﻧﻪﮐﻪێ
ﻣﺎﻣﻪ ﺧﻮﻩێ ﭼﯿﻪﺳﻪ ﻻێ ﺧﻮﺩﺍ
ﻧﺎﻣﻪێ ﺋﻪ ﻧﻔﺎﻝ ﺑۊﻩﮔﺎﻥ
ﻟﻪ ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﺧﻨﮑﯿﺎێﻪﮔﺎﻥ
ﻧﺎﻣﻪێ ﻫﻪﺭﭼێ ﺷﻪﻫﯿﺪﻩ
ﺩﻩﺳﺘﻪ ﺩﻩﺳﺘﻪ
ﻭڵﺎﺕ ﻭﻩ ﻭڵﺎﺕ
ﻧﺎﺳﻪ ﻧﺎﻭ ﮐﻮﻭڵﻪ ﭘﺸﺘﯿﻪﮔﻪێﻮ
ﺑﺮﺩێﻪ ﺗﺎﺧﻮﻩێ ﺑﻪێﺪێﺎﻧﻪ ﺩﻩﺱ ﺧﻮﺩﺍ
- ﮔﺸﺘێﺸێ ﻭﻩﮐﻮﺭﺩﯼ ﻧۊﺳﺎﺱ -
ﺋﺎﺧﺮ ! ﭼﻪﻭﻩﯾﻞ ﻧﺎﺯﺍﺭێ
ﺩﯼ ﻟﻪ ﻫۊﭺ ﺧﻪﺗێﮓ ﺋﺎﻭ ﻧﯿﻪﺧﻮﻩێ
ﺋﻪﺳڵﻪﻥ ﺧﻮﺩﺍ ﺧﻮﻩێ ﮐﻞ ﮐﺮﺩێﻪﺳﻪ ﺷﻮﻭﻧێ
ﻭﻩﺗێﻪ ﺑﻪﻭﺗﺎ ﺑﺰﺍﻧﻢ ﻗﺴﻪﺩ ﭼﻪﺱ؟ ....
ﺩﻩﺭﺩﺩ ﭼﻪﺱ؟ ...
ﮊﺍﻧﺪ ﭼﻪﺱ؟ ....
-ﻟﻪ ڕﺍﺳﯿﻪﻭ ! ﯾﻪ ﻓﺮﺳﻪﺗﻪ
ﻟﻪ ﺷﻮﻭﻥ ﻫﻪﺯﺍﺭ ﻫﻪﺯﺍﺭ ﺳﺎڵ
ﺗﻮﻭﺍﻥ ﮔﻮﻭﺵ ﺑێﻪﻧﻪ ﻗﺴﻪﻣﺎﻥ .....-
ﺋﺎﺥ !
ﻣﺎﻣﻪ ﮔﯿﺎﻥ ....
ﺋﻪﺳﺒﻪﯾﻞ ﻭﻩﺭﻩﻧﯿﺴﮑﻢ
ﺩﯼ ﺧﻪﺭﯾﮑﻦ ﻟﻪﻗﺎﻭ ﺑڕﻥ
ﺗﻮﻭﺍﻥ ﻭﻩﺭﻩﻭ ﺑﻮﻭﻧﻪ ﺩﻩ ﯾﺸﺖ ﻫﻪﺳﺎﺭﻩﮔﺎﻥ
ﺗﺎ ﻫﻪﺭﭼێ ﺗۊﻩﻧﻦ
ﺷﯿﻦ ﺑﮑﻪﻥ
ﻫﺎﻭﺍﺭ ﺑﮑﻪﻥ
ﺑﭽﺮﯾﮑﻨﻦ
ﺋﻪﻭﺳﺎ ﺑﮑﻪﻓﻨﻪ ﺷﻮﻭﻥ ﻗﺴﻪﯾﻞ ﺭﻭﻭﺷﻦ ﺗﻮ
ﮐﻮﻭڵﻪ ﮐﻮﻭڵﻪ ﺭﻭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ
ﺑﺎﺭﻧﻪ ﺯﻩﻣﯿﻦ
ﺗﺎ ﺷﻪﻭﻩﮐﯽ ﭘﻪﭘﻮﻭ ﺳڵێﻤﺎﻧﯿﻪﮔﺎﻥ
ﻟﻪ ﺩﻩﺭ ﻫﻪﺭﮐﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎڵێﮓ
ﺩﺍﻧﻪ ﮔﻮڵێﮓ
ﻟﻪ ﺳﻪﻭﻩﺗﻪﯾﻞ ﺷێﻌﺮﺩ
ﭘﻪﺧﺸﺎﻥ ﮐﻪﻥ ﭘﻪﺧﺸﺎﻥ ...
ﺋﺎﯼ ﻣﺎﻣﻪ ...
ﻣﺎﻣﻪ ....
ﻣﺎﻣﻪ ﮔﯿﺎﻥ ....
ﻧﯿﻪﺯﺍﻧﻢ ﺩﺍﺥ ﺑێﮐﻪﺳﯿﻢ
ﺗﺎ ﮐﻮﻭ ﺩﺭﯾﮋﻩ؟
ﺗﺎﮐﻮﻭ؟
ﺗﺎﮐﻮﻭ؟
ﭘﯿﺸﮑﺶ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺟﺎﻭﯾﺪﺍﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻌﺮ ﮐﻮﺭﺩﯼ " ﺷﯿﺮﮐﻮ ﺑﯽ ﮐﻪ
ﺱ "
17ﻣﺮﺩﺍﺩ 92
ﺗــــــــــــــــــــ
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 1 / 5 / 1398 ساعت 2:30 |
بازدید : 1813 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﺗەﻧـﯿﺎ
ﺗەﻧﯿﺎ ﻭ ﻏەﺭﯾﺐ
ﻟە ﭼﻮﺍﺭڕێﯿﺎﻧﯽ ﮔەﺭﺩﻭﻭﻧﺎ ڕﺍﻭەﺳﺘﺎﻭﻡ
ﻭەﮐﻮ ﺑﺎﻭە ﺋﺎﺩەﻡ ﺗەﻧﯿﺎ
ﻟە ﺧﺎﮐێﮑﯽ ڕەﺵ ﺧﻮﻟﻘﺎﻭﻡ!
ﺑەﻫەﺷﺘﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﻟەﺑەﺭ ﺣەﻭﺍ ﻓڕێ ﺩﺍﻭە
ﺑەڵﺎﻡ ﺣەﻭﺍ ...
ﻟە ﺩﻭﺍﮊﻭﺍﻧﮕەﯼ ﺑەﺭ ﺟەﻧﻨەﺗﯽ ﭼﺎﻭەﮐﺎﻧﯿﺎ، ﺳێﻮﯼ
ﮐﺎڵﯽ ﺩڵﯽ ﺑﺮﺩﻡ
ڕﯙﯾﯽ ﻭ ﺋﯿﺘﺮ ﻧەﻫﺎﺗەﻭە!
ﺋێﺴﺘﺎ، ﺗەﻧﯿﺎ، ﺗەﻧﯿﺎ، ﺗەﻧﯿﺎ
ﻟە ﺷەﻗﺎﻣە ﭼﯚڵەﮐﺎﻧﯽ ڕﯙﺣﯽ ﺧﯚﻣﺪﺍ،
ﺳەﺭﮔەﺭﺩﺍﻧﻢ!
ﻭەﮎ ﺷەﭘﯚﻟێﮑﯽ ﯾﺎﺧﯿﻢ ﻭ
ﻟە ﺩەﺭﯾﺎﯼ ﺧﯚﻡ ﻫەڵﺒڕﺍﻭﻡ
ﻫﯿﭻ ﺑەﻧﺪەﺭێﮏ ﺑﺎﻭەﺷﻢ ﺑﯚ ﻧﺎﮐﺎﺗەﻭە !...
ﺋێﺴﺘﺎ ﻟێﺮە، ﺷﺎﻋﯿﺮێﮑﻢ
ﺯﺍﻣەﮐﺎﻧﻢ ﺩەﻫﯚﻧﻤەﻭە
ﮔﯚﺭﺍﻧﯿﺒێﮋێﮑﯽ ﺗەﻧﯿﺎﻡ ﻭ
ﻟە ﺷەﻭێﮑﯽ ﺑێﺒﻮﺍﺭﺩﺍ ...
ﺩەﻧﮏ ﺩەﻧﮏ
ﺧەﻣەﮐﺎﻧﻢ ﺩەﻧﻮﻭﺳﻤەﻭە !.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
1 / 1 / 1393 ساعت 3:44 |
بازدید : 1108 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
بایستی و به من بگویی:سلام؛اما تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و
برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا
پریدی.خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛اما . . .
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
پنج شنبه 6 / 10 / 1397 ساعت 19:49 |
بازدید : 1498 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ما نسلی هستیم که نه به پدرمان رفتیم نه به مادرمان ... ما به فنا رفتیم ، نسلی هستیم که نه ازدواج کردیم ، نه به جنگ رفتیم ، ولی همه بی اعصابیم ، موجی ! نسلی هستیم که از بیرون تحریم شدیم از داخل فیلتر ، هم از دزد میترسیم هم از پلیس ،،، ! حیف شد ،،، این بود دنیایی که برای آمدنش به شکم مادرمان لگد میزدیم ،،، ؟؟؟ اینجا : منطق ، تقلید است ؛ کتاب ، دکور است ؛ روزنامه ، تبلیغ است ؛ آزادی ، میدان است ؛ جمهوری ، خیابان است ؛ استقلال ، تیم است ؛ شعار ، آسان است ؛ شعور ، نایاب است ؛ پینه های دست ، " عار " است ؛ پینه بر پیشانی ، افتخار است ؛ دروغ ، حلال است ؛ شادی ، حرام است ؛ اعدام ، اصلاح است ؛ اصلاح ، فساد است ؛ دانا ، افسرده است ؛ نادان ، کامیاب است ؛ درد مردم ، بی درمان است ؛ ریا ، ایمان است ؛ ایمان ، برای نان است ؛
اینجا ،،، ایران ،،، است ،،، !!!
@Forbiden_History
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 23 / 5 / 1397 ساعت 11:6 |
بازدید : 1705 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ما نسلی هستیم که نه به پدرمان رفتیم نه به مادرمان ... ما به فنا رفتیم ، نسلی هستیم که نه ازدواج کردیم ، نه به جنگ رفتیم ، ولی همه بی اعصابیم ، موجی ! نسلی هستیم که از بیرون تحریم شدیم از داخل فیلتر ، هم از دزد میترسیم هم از پلیس ،،، ! حیف شد ،،، این بود دنیایی که برای آمدنش به شکم مادرمان لگد میزدیم ،،، ؟؟؟ اینجا : منطق ، تقلید است ؛ کتاب ، دکور است ؛ روزنامه ، تبلیغ است ؛ آزادی ، میدان است ؛ جمهوری ، خیابان است ؛ استقلال ، تیم است ؛ شعار ، آسان است ؛ شعور ، نایاب است ؛ پینه های دست ، " عار " است ؛ پینه بر پیشانی ، افتخار است ؛ دروغ ، حلال است ؛ شادی ، حرام است ؛ اعدام ، اصلاح است ؛ اصلاح ، فساد است ؛ دانا ، افسرده است ؛ نادان ، کامیاب است ؛ درد مردم ، بی درمان است ؛ ریا ، ایمان است ؛ ایمان ، برای نان است ؛
اینجا ،،، ایران ،،، است ،،، !!!
Join → @TelEshgh
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 15 / 3 / 1397 ساعت 7:24 |
بازدید : 2232 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
چــــاوه که م زانیـــوته بوچی خه و له چـــــــاوم نــــاکــه وی ؟
چونکه من پیش خزمه تم ، پیش خزمه تان نانــــوون شـــه وی!
روژ و شه و دایم لــــه بـــه ر دییــــــده و خه یـــــالم حــــــازری
سا چ فه رقیــــکی هه یه بو مـــن ئیـــــتر ئیــــــره وئـــــه وی
به س نیــه لیره ده و یـــرم جـــــارو بار بـــاســـــت بـــــکه م !
نه م ده ویرا قه ت له به ر ئه غیار که نــــــاوت بـــه م لـــه وی
دل له بــــــه ر زامی فیـــــراقت دائیــمـــــه ن زاری ئــــــه کا
روژ و شه و مه نعی ده که م باز ، دهردی سه خته ناســره وی
گه ر موه خه ییه ر بم له ما به ینی به هه شتو وه سلـــی تو
وه سلی تو بو من جه هه ننه م پر له جـــــه ننــــه ت نامه وی
ئه ی ره قیب ویــــلم له ده ستت لیــــره بو لیـــم ناگـــــه ریـی ؟
با وکه کوشته ت نیم ئه ری هه ی به دمه زه ب چیت لیم ده وی ؟
هه ر وه کو کیوی ده ما وه نـــــدی ســـــه رم پر شــــورشـــــه !
قه ت ته می هیجران و خه م ساتی له دهوری نـــــه ره وی !!
گه ردنی " کوردی " له کیوی بیستوون مــــه حکــــه متــــــره !!
چونکه سه د ساله له ژیر بــــاری خه مـــــایــــــه و نا نـــــه وی
شیعری : ماموستا کوردی
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 15 / 3 / 1397 ساعت 7:16 |
بازدید : 5254 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
شێعر
شێعر پووقهی گولهسه و زڕهی زهنجیر
شێعر شلپهی شهپول لافاوه
شێعر شێونێدو رمنێدو راسهو کهید
شعێر زوورانێگه ئڕا رمانن زووردارهیل و زوورئوشهیل
میرات مروڤهیل نهمردی مێژوو
ک نه خاس مرید و
نه خراو
ک مزگانی نهمری
له یهکم شێعرهیل شاعرهیل شێویای دریاس
ک نهمان کڵاو کونایگه ک نریاسهو سهر
بوونهوهرهیل ناو دنیا
ک ئامانج شێعر
گوڕانن بنهوایل چهوسێنهری له دنیاس
...
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
سه شنبه 13 / 3 / 1397 ساعت 8:41 |
بازدید : 1787 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
وه کوو باران دێمه وه
پڕ له دڵخۆشی گه یشتن به رۆبارێک
پڕ له دڵخۆشی گه یشتن به ده ریایێک
پڕ له ماسی
پڕ له خه ونی مه له وانێکی ئه ویندار
بۆ گه یشتن به تا ڤگه یێک
ئه خزێم به سه ر ده شته کانا
وه کوو ده مار
من وڵاتم ده ریایێکه و
جێژوانیشم ئامێزی هه تاوێکی روون
من به ئه وین چاوم ده شۆم
من به ده ستی خه یاڵم
یاڵی سپی ئه سپی خۆشه ویستی ده گرم
سه وارێکی لاسارم
خه م نامگرێت
له نێو مێرغوزاره کانا
ره نگه
وه کوو په پووله یێک بمبینی
ره نگه وه کوو وه نه وشه یێک
یان پرشه ئاوێکی فێنک
یان نه سیمێک ، پڕ له بۆنی عه تری ته نوور
یان وه کوو بۆنی ملوانکێک له مێخه ک
به گه رد نی کچێکی رۆح پڕ له که نین
که بۆ گه یشتن به جێژوانی
هه نگاو به سه ر سنووری یاساکانی خوادا ده نێت
من تایه نی رۆحی خۆمم
هه ر ساتێکم مووسیقایێک
هه ر کاتێکم فرته ی شعرێک
من ئه و کاته ی ئامێز بۆ ده عباکانی کابووسم ده که مه وه
هاواره کانم له ده ستگای ئاشتیدا ده ژه نم
له خۆمم و
به ره و خۆم ئه گه ڕێمه وه
له رووناکیم و
بۆ هه تاوم ده گه ڕێمه وه
من رۆحی خۆم به روبارێک سپاردووه
که نهێنی قووڵایی ده ریاکانی له دڵدایه
ب
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
13 / 3 / 1397 ساعت 8:27 |
بازدید : 1209 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
لهبهر چی تۆ وات لێكردم ههموو ژیانت لێ تاڵ كردم ههی بێ وهفا و له خۆڕازی تۆ زۆر به خۆت دا دهنازی به قسهی خهڵكیت لهگهڵ كردم ڕۆیشتی و دڵت ڕهش كردم كوژاندتهوه چڕای ژینم له تاریكایی جێتهێشتم لێم بوویه ڕهشه بای پایز هاتووی نهوهستای ههرگیز وهرزی خهزانت بۆ ناردم گوڵی بههارت وهراندم بۆچی هێنده بێ ویژدانی بهم چهشنه لێم دهڕوانی عهشقت نههێشت له دڵم دڵی لاویت لێ پیر كردم بهسه بهسه ههتاكوو كهی دڵهكهی من ئازار دهدهی ئهو ڕۆژانهت وهبیر نایی كه پێت دهووتم ئۆخهی تۆ پهیمانت نهشكێنی ههتا سهر لهگهڵما بی بۆچی پهیمانت شكاند دڵی منت له خۆت ڕهنجاند خۆشهویستیم له دڵ نهما ڕك و كینهت چاند له دڵما
خالید شەیدا
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
13 / 3 / 1397 ساعت 8:27 |
بازدید : 1204 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
شهرم مهكه له ڕوخسارم من ههر كهسهكهی جارانم كه فرمێسكت بۆ دهڕێشتم له دڵت دا دهبووه زامی عهشق بۆیه ڕوخسارت ڕهنگی عهشقی منی گرتبوو ئێستاش دڵی به وهفات نازانم بۆ گۆڕاوه بهم شێوهیه لێم دهڕوانی ههر وهكوو نهمت دیوه و نه دهمناسی .... له بیرت چوو له ڕۆژگاری ههموو ژوانهكانمان كاتمان چۆن بهسهر دهبرد دار و درهخت نهماوه ڕهنگی من و تۆی نهگرتبێ ئهوهندی له ژێری دانیشتووین جێگای پهنجهی من و تۆی پێوه نهبێ گهڵاكانیش له دهفتهری ڕۆژانی تهمهنیان نووسیویانه شایهدحاڵن باش دهیزانن شۆسته نی یه نهمان ناسێ ئهوهندی پیایدا ڕۆیشتووین ئهگهر سهیری گلۆپهكانی سهر جادهكهی ئهوانیش وێنهیان گرتووین وێنهی ههر دووكمانی تێدا دیاره قهت له بهر چاوان وون نابێ گوڵ نهماوه له قژ و پهرچهمت نهدابێ یان بۆنی ویت نهگرتبێ ئهوهندی من بۆم هێناوی ئهگهر جارێكی تر به بهردهمیان دا ڕهت ببی باش دهتناسنهوه چونكه بۆنی قژ و پهرچهمت له وان دهچێ له بیرت چوو جار و باریش كه له تهكما دانیشتبووی له شهرمانه لهرزت دهگرت كه تازه منت ناسیبوو وهكوو ئهوهی كه سهرمات بێ منیش ناچار وهكوو منداڵیكی ساوا دهمگرتیه ئامێز و دهمههژاندی ئیتر بهسه ، شهرمی ناوێ شهرم مهكه له ڕوخسارم من ههر ئهو كهسهی جارانم تاكوو ئێستاش وهكوو جاران له دڵهوه نهگۆڕاوم....
خالید شەیدا
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
13 / 3 / 1397 ساعت 8:27 |
بازدید : 1122 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
دهردی دووری تۆ زۆر گرانه ههموو ساتێکم ههر ئێش و ژانه ههر چهنده دووری بۆ من شیرینی له ناو دڵ و ههستم زۆر خۆشهویستی چاو به فرمێسک و دڵ پهرێشانم دهردی دووری تۆ دێوانهی کردووم هاواری دووریت کۆتایی نایێ خهمیش له دڵی من قهت دوایی نایێ ژیانم به بێ تۆ گهلێک ناخۆشه بههاری دڵم وهکوو پایزه ده بگهرێوه با دڵم شاد بێ با چیتر فرمێسک له چاوم نهڕژێ با کۆتایی بێ خهم و ئێش و ژان دڵمت بۆ دهکهم به ههواری عاشقان تا جارێکی تر دوورنهکهویهوه خهم و ژان و دهرد و پهژاره له دڵی من با نهژێتهوه......
خالید شهیدا هانۆڤهر 12/09/06
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
13 / 3 / 1397 ساعت 8:27 |
بازدید : 1346 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
سهگێك له ڵایهن خاوهنهكهی ڕسوا كرا
كهچی له خهفهتان خۆی كرد به ژێر ئوتۆمۆبیله.....
كرێكارێك له ڵایهن خاوهنكار ڕسوا بوو ، كهچی له تاوان
كارگهكهی سووتاند...
فهرمانبهرێك دزی له دهوڵهت كرد كهچی له جیاتی ئهوهی
ڕسوا بكرێ خهڵاتیان كرد....
وهزیرێك گوێیان له ڕێنمایی نهگرت و پێشنیارهكهیان ڕهتكردهوه
كهچی له خهفهتان دهستی له كار كێشایهوه....
كچێك لهبهر ئهوهی به خورتی دایان بهشوو
كهچی له خهفهتان خۆی سووتاند....
سهرهرای ئهو تۆپ بارانه
له جیاتی ئێران ڕسوا و نهفرهت بكرێ
كهچی یادی خومهینیان كردوه له ههرێم
ههی ئافهرین پهرلهمان....
سهرۆكێك له ناو كۆمهڵێ خهڵك ڕسوا بوو
كهچی فزهی له دهمی دهرنههات
له بهردهمیان ستایشی كردن و پێكهنی
ههی ئافهرین سهرۆك.....
خالید شهیدا
ئهلمانیه 10/06/2010
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
دو شنبه 5 / 3 / 1397 ساعت 3:55 |
بازدید : 4896 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
داریم از این قشنگ تر؟
هميشه همينطور نمیمانديک روز كه تصورش را نمي كنیجايی كه در خواب هم نديده ایلحظه ای كه به هيچ چيز فكر نمیكنیو تازه رها شده ای از بند آرزواز جانب پروردگار دريافت خواهی كردچيزی فراتر از آنچه در طلبش بودیچيزی ارزشمند تر و دلپذير تر !مطمئن باش در چنين روزیخوشحالتر خواهی بود ...
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 20 / 1 / 1397 ساعت 7:25 |
بازدید : 4898 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
) ]
ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﻧﺪﺍﺷﻨﺖ ﻗﺎﻧﻊ ﻣﯿﺸﻢ
ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ
ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ﺑﻐﺾ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﻡ ﻭ
ﻣﻴﺘﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﻫﻀﻢ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ
ﮔﻼﻳﻪ ﺍﻯ ﻧﻴﺴﺖ،
ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﺍﻧﻰ،
ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﻰ ﺑﻮﺩﻧﺖ
ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺠﺎﺑﻢ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﺍﺯ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﻰ ﻛﻪ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺖ
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
دو شنبه 30 / 10 / 1396 ساعت 1:27 |
بازدید : 4937 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
´´ﻣﻮﻻﻧﺎﯼ ﺟﺎﻥ ``
ﯾﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﻏﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﻋﺸﻖ ﺟﮕﺮ ﺧﻮﺍﺭ ﻣﺮﺍ ...
ﺣﯿﻠﺖ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ ﻋﺎﺷﻘــﺎ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﻮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﻮ
ﻭ ﺍﻧـﺪﺭ ﺩﻝ ﺁﺗﺶ ﺩﺭﺁ ﭘــــﺮﻭﺍﻧـﻪ ﺷــﻮ ﭘﺮﻭﺍﻧــــــﻪ ﺷﻮ
ﻫــﻢ ﺧــﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﯿﮕـــﺎﻧﻪ ﮐﻦ ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﮐﻦ
ﻭ ﺁﻧﮕﻪ ﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﻫﻢ ﺧﺎﻧـﻪ ﺷـﻮ ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺷــﻮ
ﺭﻭ ﺳﯿﻨــﻪ ﺭﺍ ﭼـﻮﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﻫﻔﺖ ﺁﺏ ﺷﻮ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ ﻫﺎ
ﻭ ﺁﻧﮕـــﻪ ﺷﺮﺍﺏ ﻋﺸــﻖ ﺭﺍ ﭘﯿﻤﺎﻧـــﻪ ﺷــــﻮ ﭘﯿﻤﺎﻧــﻪ ﺷـﻮ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐـــﻪ ﺟﻤﻠــﻪ ﺟــﺎﻥ ﺷــﻮﯼ ﺗﺎ ﻻﯾﻖ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﺷﻮﯼ
ﮔـــﺮ ﺳــﻮﯼ ﻣﺴﺘــﺎﻥ ﻣﯿــﺮﻭﯼ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﺷـــﻮ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﺷﻮ…
+ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺷﻨﺒﻪ ﺳﯽ ﺍﻡ ﺩﯼ ۱۳۹۶ﺳﺎﻋﺖ 0:21 |
ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﯿﺪ
ﻋﺎﺷﻘﺎ
ﺣﯿﻠﺖ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ ﻋﺎﺷﻘــﺎ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﻮ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﻮ
ﻭ ﺍﻧـﺪﺭ ﺩﻝ ﺁﺗﺶ ﺩﺭﺁ ﭘــــﺮﻭﺍﻧـﻪ ﺷــﻮ ﭘﺮﻭﺍﻧــــــﻪ ﺷﻮ
ﻫــﻢ ﺧــﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﯿﮕـــﺎﻧﻪ ﮐﻦ ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﮐﻦ
ﻭ ﺁﻧﮕﻪ ﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﻫﻢ ﺧﺎﻧـﻪ ﺷـﻮ ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺷــﻮ
ﺭﻭ ﺳﯿﻨــﻪ ﺭﺍ ﭼـﻮﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﻫﻔﺖ ﺁﺏ ﺷﻮ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ ﻫﺎ
ﻭ ﺁﻧﮕـــﻪ ﺷﺮﺍﺏ ﻋﺸــﻖ ﺭﺍ ﭘﯿﻤﺎﻧـــﻪ ﺷــــﻮ ﭘﯿﻤﺎﻧــﻪ ﺷـﻮ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐـــﻪ ﺟﻤﻠــﻪ ﺟــﺎﻥ ﺷــﻮﯼ ﺗﺎ ﻻﯾﻖ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﺷﻮﯼ
ﮔـــﺮ ﺳــﻮﯼ ﻣﺴﺘــﺎﻥ ﻣﯿــﺮﻭﯼ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﺷـــﻮ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﺷﻮ…
+ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺷﻨﺒﻪ ﺳﯽ ﺍﻡ ﺩﯼ ۱۳۹۶ﺳﺎﻋﺖ 0:18 ﺗﻮﺳﻂ علیرضاحسینی سقز=======%==%%_______%%%%%%%
)))))))))
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻣﻮﻻﻧﺎ ´´ ﺗﯿﺘﺮﺍﮊ ﺳﺮﯾﺎﻝ ﺩﯾﻮﺍﺭﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ``
ﺍﯼ ﻗـﻮﻡ ﺑــﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘـﻪ ﮐﺠﺎﯾﯿﺪ ﮐﺠﺎﯾﯿﺪ
ﻣﻌﺸــﻮﻕ ﻫﻤﯿــﻦ ﺟـﺎﺳﺖ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ
ﻣﻌﺸــﻮﻕ ﺗــﻮ ﻫﻤﺴـﺎﯾﻪ ﻭ ﺩﯾــﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺩﺭ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺳـــﺮﮔﺸﺘﻪ ﺷﻤـــﺎ ﺩﺭ ﭼــﻪ ﻫﻮﺍﯾﯿﺪ
ﮔــﺮ ﺻـــﻮﺭﺕ ﺑﯽﺻـــﻮﺭﺕ ﻣﻌﺸـــﻮﻕ ﺑﺒﯿﻨﯿــﺪ
ﻫــﻢ ﺧـــﻮﺍﺟﻪ ﻭ ﻫــﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﻫﻢ ﮐﻌﺒﻪ ﺷﻤﺎﯾﯿﺪ
ﺩﻩ ﺑـــــﺎﺭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﺑـــﺪﺍﻥ ﺧـــﺎﻧﻪ ﺑـــﺮﻓﺘﯿــــﺪ
ﯾــﮏ ﺑـــﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﯾـــﻦ ﺧﺎﻧــﻪ ﺑــﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻡ ﺑﺮﺁﯾﯿﺪ
ﺁﻥ ﺧﺎﻧــــﻪ ﻟﻄﯿﻔﺴﺖ ﻧﺸﺎﻥﻫـــﺎﺵ ﺑﮕﻔﺘﯿــﺪ
ﺍﺯ ﺧــﻮﺍﺟــــﻪ ﺁﻥ ﺧــــﺎﻧـــــﻪ ﻧﺸﺎﻧـــﯽ ﺑﻨﻤﺎﯾﯿـــﺪ
ﯾﮏ ﺩﺳﺘـــﻪ ﮔــﻞ ﮐــﻮ ﺍﮔـــﺮ ﺁﻥ ﺑـــــﺎﻍ ﺑﺪﯾﺪﯾﺖ
ﯾﮏ ﮔـــﻮﻫﺮ ﺟــــﺎﻥ ﮐـــﻮ ﺍﮔـــﺮ ﺍﺯ ﺑﺤﺮ ﺧﺪﺍﯾﯿﺪ
ﺑﺎ ﺍﯾــــﻦ ﻫﻤـﻪ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺷﻤﺎ ﮔﻨﺞ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺩ
ﺍﻓﺴﻮﺱ ﮐﻪ ﺑﺮ ﮔﻨﺞ ﺷﻤﺎ ﭘﺮﺩﻩ ﺷﻤﺎﯾﯿﺪ
+ ﻧﻮﺷﺘﻪشده ﺩﺭ ﺷﻨﺒﻪ ﺳﯽ ﺍﻡ ﺩﯼ ۱۳۹۶ﺳﺎﻋﺖ 0:17 ﺗﻮﺳﻂ ﻋلیرضاحسینی سقز |
=====%=%==%%%%%%%=========
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻣﻮﻻﻧﺎ ´´ ﺗﯿﺘﺮﺍﮊ ﺳﺮﯾﺎﻝ ﺩﯾﻮﺍﺭﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ``
ﺍﯼ ﻗـﻮﻡ ﺑــﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘـﻪ ﮐﺠﺎﯾﯿﺪ ﮐﺠﺎﯾﯿﺪ
ﻣﻌﺸــﻮﻕ ﻫﻤﯿــﻦ ﺟـﺎﺳﺖ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ
ﻣﻌﺸــﻮﻕ ﺗــﻮ ﻫﻤﺴـﺎﯾﻪ ﻭ ﺩﯾــﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺩﺭ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺳـــﺮﮔﺸﺘﻪ ﺷﻤـــﺎ ﺩﺭ ﭼــﻪ ﻫﻮﺍﯾﯿﺪ
ﮔــﺮ ﺻـــﻮﺭﺕ ﺑﯽﺻـــﻮﺭﺕ ﻣﻌﺸـــﻮﻕ ﺑﺒﯿﻨﯿــﺪ
ﻫــﻢ ﺧـــﻮﺍﺟﻪ ﻭ ﻫــﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﻫﻢ ﮐﻌﺒﻪ ﺷﻤﺎﯾﯿﺪ
ﺩﻩ ﺑـــــﺎﺭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﺑـــﺪﺍﻥ ﺧـــﺎﻧﻪ ﺑـــﺮﻓﺘﯿــــﺪ
ﯾــﮏ ﺑـــﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﯾـــﻦ ﺧﺎﻧــﻪ ﺑــﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻡ ﺑﺮﺁﯾﯿﺪ
ﺁﻥ ﺧﺎﻧــــﻪ ﻟﻄﯿﻔﺴﺖ ﻧﺸﺎﻥﻫـــﺎﺵ ﺑﮕﻔﺘﯿــﺪ
ﺍﺯ ﺧــﻮﺍﺟــــﻪ ﺁﻥ ﺧــــﺎﻧـــــﻪ ﻧﺸﺎﻧـــﯽ ﺑﻨﻤﺎﯾﯿـــﺪ
ﯾﮏ ﺩﺳﺘـــﻪ ﮔــﻞ ﮐــﻮ ﺍﮔـــﺮ ﺁﻥ ﺑـــــﺎﻍ ﺑﺪﯾﺪﯾﺖ
ﯾﮏ ﮔـــﻮﻫﺮ ﺟــــﺎﻥ ﮐـــﻮ ﺍﮔـــﺮ ﺍﺯ ﺑﺤﺮ ﺧﺪﺍﯾﯿﺪ
ﺑﺎ ﺍﯾــــﻦ ﻫﻤـﻪ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺷﻤﺎ ﮔﻨﺞ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺩ
ﺍﻓﺴﻮﺱ ﮐﻪ ﺑﺮ ﮔﻨﺞ ﺷﻤﺎ ﭘﺮﺩﻩ ﺷﻤﺎﯾﯿﺪ
+ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺷﻨﺒﻪ ﺳﯽ ﺍﻡ ﺩﯼ ۱۳۹۶ﺳﺎﻋﺖ 0:16 ﺗﻮﺳﻂ ﻋلیرضاحسینی سقز |========%%%%%==========
ﺍﯼ ﯾﻮﺳﻒ ﺧﻮﺵ ﻧﺎﻡ ﻣﺎ ...
ﺍﯼ ﯾﻮﺳﻒ ﺧﻮﺵ ﻧﺎﻡ ﻣـﺎ ﺧﻮﺵ ﻣﯽﺭﻭﯼ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﻣــــﺎ
ﺍﯼ ﺩﺭﺷﮑـــﺴﺘﻪ ﺟــﺎﻡ ﻣـﺎ ﺍﯼ ﺑــﺮﺩﺭﯾـــــﺪﻩ ﺩﺍﻡ ﻣﺎ
ﺍﯼ ﻧــﻮﺭ ﻣـﺎ ﺍﯼ ﺳﻮﺭ ﻣـﺎ ﺍﯼ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻨﺼــﻮﺭ ﻣـﺎ
ﺟﻮﺷﯽ ﺑﻨﻪ ﺩﺭ ﺷﻮﺭ ﻣﺎ ﺗﺎ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﻣﺎ
ﺍﯼ ﺩﻟﺒﺮ ﻭ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻣﺎ ﺍﯼ ﻗﺒﻠﻪ ﻭ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﻣﺎ
ﺁﺗﺶ ﺯﺩﯼ ﺩﺭ ﻋﻮﺩ ﻣﺎ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮐﻦ ﺩﺭ ﺩﻭﺩ ﻣﺎ
ﺍﯼ ﯾــﺎﺭ ﻣـــﺎ ﻋﯿــﺎﺭ ﻣـــﺎ ﺩﺍﻡ ﺩﻝ ﺧﻤـــﺎﺭ ﻣـــﺎ
ﭘﺎ ﻭﺍﻣﮑــﺶ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﺴﺘﺎﻥ ﮔــــﺮﻭ ﺩﺳﺘﺎﺭ ﻣــﺎ
ﺩﺭ ﮔﻞ ﺑﻤﺎﻧﺪﻩ ﭘﺎﯼ ﺩﻝ ﺟﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﻢ ﭼﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﻝ
ﻭﺯ ﺁﺗـــــﺶ ﺳــﻮﺩﺍﯼ ﺩﻝ ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﺩﻝ ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻣـــــﺎ
+ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺷﻨﺒﻪ ﺳﯽ ﺍﻡ ﺩﯼ ۱۳۹۶ﺳﺎﻋﺖ 0:11 علیرضاحسینی سقز |
ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﯿﺪ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻣﻮﻻﻧﺎ
ﻣــﻦ ﻏﻼﻡ ﻗﻤــﺮﻡ ، ﻏﯿـــﺮ ﻗﻤـــﺮ ﻫﯿــــﭻ ﻣﮕﻮ
ﭘﯿﺶ ﻣـــﻦ ﺟــﺰ ﺳﺨﻦ ﺷﻤﻊ ﻭ ﺷﮑــﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﮕﻮ
ﺳﺨﻦ ﺭﻧﺞ ﻣﮕﻮ ،ﺟﺰ ﺳﺨﻦ ﮔﻨﺞ ﻣﮕﻮ
ﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺧﺒﺮﯼ ﺭﻧﺞ ﻣﺒﺮ ، ﻫﯿﭻ ﻣﮕﻮ
ﺩﻭﺵ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﺪﻡ ، ﻋﺸﻖ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﮕﻔﺖ
ﺁﻣـــﺪﻡ ، ﻧﻌـــﺮﻩ ﻣــﺰﻥ ، ﺟﺎﻣﻪ ﻣـــﺪﺭ ،ﻫﯿﭻ ﻣﮕﻮ
ﮔﻔﺘــﻢ : ﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﻣــﻦ ﺍﺯ ﭼﯿﺰ ﺩﮔــﺮ ﻣﯽ ﺗﺮﺳــﻢ
ﮔــﻔﺖ : ﺁﻥ ﭼﯿـــﺰ ﺩﮔـــﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﮔـﺮ ، ﻫﯿﭻ ﻣﮕﻮ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﮔــﻮﺵ ﺗـــﻮ ﺳﺨﻨﻬﺎﯼ ﻧﻬﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮔﻔﺖ
ﺳــﺮ ﺑﺠﻨﺒـــﺎﻥ ﮐـــﻪ ﺑﻠـــﯽ ، ﺟــــﺰ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﮕﻮ
ﻗﻤـــﺮﯼ ، ﺟـــــﺎﻥ ﺻﻔﺘـــﯽ ﺩﺭ ﺭﻩ ﺩﻝ ﭘﯿــــــﺪﺍ ﺷـــﺪ
ﺩﺭ ﺭﻩ ﺩﻝ ﭼـــﻪ ﻟﻄﯿﻒ ﺍﺳــﺖ ﺳﻔـــﺮ ﻫﯿـــﭻ ﻣﮕــﻮ
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯼ ﺩﻝ ﭼﻪ ﻣﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﯾــﻦ ؟ ﺩﻝ ﺍﺷﺎﺭﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ
ﮐـــﻪ ﻧـــﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮﺳــﺖ ﺍﯾـــﻦ ﺑﮕـــﺬﺭ ﻫﯿﭻ ﻣﮕﻮ
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺳﺖ ﻋﺠﺐ ﯾﺎ ﺑﺸﺮ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﻏﯿـــﺮ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺳﺖ ﻭ ﺑﺸــﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﮕﻮ
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺴﺖ ؟ ﺑﮕﻮ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺯﺑﺮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺷﺪ
ﮔــﻔﺖ : ﻣﯽ ﺑﺎﺵ ﭼﻨﯿــﻦ ﺯﯾﺮﻭ ﺯﺑﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﮕﻮ
ﺍﯼ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺮ ﻧﻘﺶ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ
ﺧﯿﺰ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭ،ﺭﺧﺖ ﺑﺒﺮ،ﻫﯿﭻ ﻣﮕﻮ
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯼ ﺩﻝ ﭘﺪﺭﯼ ﮐﻦ،ﻧﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺻﻒ ﺧﺪﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﻫﺴﺖ ﻭﻟـــﯽ ﺟﺎﻥ ﭘﺪﺭ ﻫﯿﭻ ﻣﮕﻮ
=============%%%%%%%===========
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻣﻮﻻﻧﺎ
ﺑﺸﻨـﻮ ﺍﯾﻦ ﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﺷﮑــﺎﯾﺖ ﻣﯽﮐـــﻨـﺪ
ﺍﺯ ﺟـﺪﺍﯾﯿــﻬـــﺎ ﺣﮑـــــﺎﯾﺖ ﻣـــﯽﮐــــﻨـﺪ
ﮐــــﺰ ﻧﯿﺴﺘـــﺎﻥ ﺗـــﺎ ﻣـــــﺮﺍ ﺑﺒﺮﯾــــﺪﻩﺍﻧـﺪ
ﺩﺭ ﻧﻔﯿــــــﺮﻡ ﻣــــــﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻧﺎﻟﯿـــــﺪﻩﺍﻧـﺪ
ﺳﯿﻨﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺷﺮﺣـــﻪ ﺷﺮﺣـــﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﻕ
ﺗـــﺎ ﺑﮕـــﻮﯾــﻢ ﺷـــﺮﺡ ﺩﺭﺩ ﺍﺷﺘﯿـــــﺎﻕ
ﻫـــﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻮ ﺩﻭﺭ ﻣﺎﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﺻﻞ ﺧﻮﯾﺶ
ﺑـــﺎﺯ ﺟﻮﯾـــﺪ ﺭﻭﺯﮔــــــﺎﺭ ﻭﺻـــﻞ ﺧـــﻮﯾﺶ
ﻣــﻦ ﺑــــﻪ ﻫــــﺮ ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ ﻧﺎﻻﻥ ﺷgـــﺪﻡ
ﺟﻔــﺖ ﺑــﺪﺣﺎﻻﻥ ﻭ ﺧﻮﺵﺣﺎﻻﻥ ﺷـــﺪﻡ
ﻫــﺮ ﮐﺴــﯽ ﺍﺯ ﻇﻦ ﺧــﻮﺩ ﺷــﺪ ﯾـﺎﺭ ﻣﻦ
ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣـﻦ ﻧﺠﺴــﺖ ﺍﺳـــﺮﺍﺭ ﻣــﻦ
ﺳـــﺮ ﻣــﻦ ﺍﺯ ﻧﺎﻟـــﻪﯼ ﻣـــﻦ ﺩﻭﺭ ﻧﯿﺴﺖ
ﻟﯿـﮏ ﭼﺸﻢ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺭﺍ ﺁﻥ ﻧﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
5 / 10 / 1396 ساعت 7:1 |
بازدید : 4132 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ادم يه بار فقط عاشق ميشه،،
يه بار فقط پيش مياد
كه مدام دلش شور بزنه
و دستاش يخ بشه...
فقط يه بار پيش مياد
تو زندگيش كه شبا تا صبح خوابش نبره
و يه عالمه بره تو رويا....
يه بار فقط ميتونه از ته دلش گريه كنه...
فقط رو يه نفر ميتونه حساس باشه
و نتونه يه لحظه ناراحتيشو تحمل كنه....
واااى كه اون يه بار بسه واسه تموم زندگى آدم....
با همون حس ميشه هزار سال خوب بود...
عشق يعنى حالمون خوب باشه و خوب بمونه...
عاشق شيد و جرات همه چيز رو داشته باشيد
و به كسى كه دوسش داريد بگيد كه عاشقشيد...
نذاريد تو دلتون بمونه شايد اين حس همون يه بارى باشه
كه گفتم و اگه نريزيدش بيرون شايد ديگه پيش نياد ...
بدون عشق زندگى نكنيد...
يارتون رو پيدا كنيد
هر جاى دنيا كه باشه و تمام محبتتون رو به پاش بريزيد
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
5 / 10 / 1396 ساعت 7:1 |
بازدید : 4834 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
روسری نارنجی ات، را سر نکن پاییز من
تا بریزد گیسوانت بر تن تبریز من
با لب همچون انارت بوسه بر باران زدی
بوسه داری تا بکاری باز بر جالیز من
رقص رقصان آمدی با دامن رنگین کمان
باز هم چرخی بزن ای دلبر زرخیز من
در میان برگ های عاشق صورت طلا
صورت معشوق بود و بوسه های ریزمن
دست در دست نگار و زیر باران نگاه
مهر بود و ماه بود و آتش لبریز من
در زمستان هم نگاه مهر را از من نگیر
تا شود لبریز شادی قلب چون کاریز من
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 5 / 10 / 1396 ساعت 6:43 |
بازدید : 5787 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
متن آهنگ کاش میشد از بیژن مرتضوی
با من امشب چیزی از رفتن نگو
نه نگو از این سفر با من نگو
من به پایان می رسم از کوچ تو
با من از آغاز این مردن نگو
کاش میشد لحظه ها را پس گرفت
کاش میشد از تو بود و با تو بود
ماش می شد در تو گم شد از همه
کاش میشد تا همیشه با تو بود
کاش فردا را کسی پنهان کند
لحظه را در لحظه سرگردان کند
کاش ساعت را بمیراند به خواب
ماه را بر شاخه آویزان کند
میروی تا قصه را غمنامه تدفین گل
میروی تا واژه را باران خاکستر کنی
ثانیه تا ثانیه پلواره ی ویران شدن
میروی تا بخشی از جان مرا پرپرکنی
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
2 / 10 / 1396 ساعت 19:9 |
بازدید : 6115 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
حاج میرزا عبدالرحیم فرزند ملا غفور فرزند نصرالله از طایفه ملا جامی در شهرستان مهاباد فعلی (سابلاخ) به سال ۱۲۴۴ ه ق متولد ودر همانجا به مکتب رفته و پس از فراگیری مقدمات در مدرسه مسجد سور به ادامه تحصیل پرداخته و از محضر فضلای انجا مدتی استفاده کرده و مجاز شده است و فایی انسانی صوفی مشرب متقی خوشرو خوشخو و متواضع و مردم دوست بوده و اغلب اوقات از خوردن گوشت احتراز کرده و به گل و گلزار و دشت و گوهسار عشق می ورزیده است وی طبعی وقاد داشته و گذشته از زبان کردی السنه فارسی عربی ترکی را نیز می دانسته و بیشتر به زبان کردی شعر می گفته است در مهاباد به مکتب داری امرار معاش و امرار وقت می کرد و ارتزاق وی از این راه بوده است.
وفایی در سن بیست سالگی به عزم استانبول از مهاباد بیرون می رود اما پس از رسیدن به نهریه و ملاقات شیخ عبدالله شمزینانی از ادامه سفر منصرف شده همانجا می ماند و به طریقت نقشبندی تمسک می کند و یک سال بعد از انکه شیخ مرشدش از سفر حجاز بر گردد به مهاباد برگشته و متاهل می شود.
وفایی دوبار به حج رفته است در سفر دوم با شیخ سعید برزنجی و پیره میرد و سید احمد خانقاه کرکوکی همراه بوده و در مراجعت در بین راه در سال ۱۳۱۸ ه ق درگذشت.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
22 / 3 / 1396 ساعت 6:48 |
بازدید : 4938 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران
می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده
ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد
شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می
گیری ، می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا
برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند؟
طریقت بجز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
22 / 3 / 1396 ساعت 6:48 |
بازدید : 3762 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﻟﻪ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﻢ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﮔﻪ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩﯾﻦ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﭼﺎﯼ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﺩ ﻧﮑﻨﯿﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯾﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﻮﻧﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﮔﻪ ﻧﺨﻮﺭﯾﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻪ…
دنیا آنقدر جذابیت های رنگارنگ دارد ، که تا آخر عمر هم بدوی … چیزهای جدیدی هست که هنوز میتوانی حسرتشان را بخوری ! پس یک جاهایی در زندگی ترمز دستیت را بکش … بایست و زندگی کن …
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 21 / 3 / 1396 ساعت 8:32 |
بازدید : 4679 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﺷﻌﺮ ﭘﯿﺮﻩ ﻫﻪ ﻟﻮ
ﭘﺂﯾﯿﺰﻩ ﺩﺍﺭﻭ ﺩﻩﻭﻥ ﺑێ ﺑﻪﺭﮔﻪ ........................ ﺩڵ ﭘﻪﺷﻮﮐﺎﻭێ ﺧﻪﯾﺎﻟێ ﻣﻪﺭﮔﻪ
ﻫﻪ ﺭ ﮔﻪڵﺎﯾێﮏ ﮐﻪ ﻟﻪ ﺩﺍﺭێﮏ ﺩﻩﻭﻩﺭێ ........ ﻧﻮﻭﺳﺮﺍﻭﻩﯾﻪﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﺧﯚﺵ ﺧﻪﺑﻪﺭێ
ﺗﺎﻭ ﻫﻪﻧﺎﻭێ ﻧﯿﻪ ﻭﺍ ﻣﺎﺕ ﻭ ﭘﻪﺷێﻮ ................ ﻟﻪ ﺷﯽ ﺯﺍﻣﺎﺭﯼ ﺩﻩﮐێﺸێﺘﻪ ﻧﻪﺷێﻮ
ﺭﯙﮊﭘﻪﺭﻩ ﺳﺎﺭﺩﻩ ﮐﺰﻩ ﯼ ﺑﺎﯼ ﺯێڕﯾﺎﻥ ........... ﮐﺎﺗﻪ ﺑﯚ ﮊﯾﻨﯽ ﻟﻪ ﺩﻩﺱ ﭼﻮﻭ ﻭﻩ ﮔڕﯾﺎﻥ
ﺩڵێ ﭘڕ ﺑﻮﻭ ﻟﻪ ﭘﻪ ﮊﺍﺭﻩ ﻭ ﻟﻪ ﺩڵﻮ .................. ﮊﯾﻨﯽ ﺧﯚﯼ ﻫﺎﺗﻪ ﻭﻩ ﺑﯿﺮ ﭘﯿﺮﻩ ﻫﻪ ڵﻮ
ﺑﻪ ﻗﺴﻪ ﺧﯚﺷﻪ ﻣﻪ ﺗڕﺳﯽ ﻣﺮﺩﻥ .............. ﺗﺎڵﻪ ﺋﻪ ﻭ ﻫﻪ ﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻥ ﮐﺮﺩﻥ
ﮐﺎﺗﯽ ﮐﯚﭺ ﮐﺮﺩﻧﻪ ﻭﻩﺧﺘﯽ ﺳﻪ ﻓﻪ ﺭﻩ ........ ﺩﺍﺧﻪﮐﻪﻡ ﺳﻪﺧﺘﯽ ﻧﻪﻣﺎﻧﻢ ﻟﻪ ﺑﻪﺭﻩ
ﻫﻪ ﺭ ﺑﯿﻨﺎ ﻫﺎﺕ ﺋﻪ ﺟﻪ ﻝ ﻭ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻡ ............ ﺑﺎ ﻟﻪ ﺷێﻮﯾێﮏ ﭘﻪ ﺭ ﻭ ﺑﺎڵێ ﺑﺮﺩﻡ
ﺗﻮ ﺑﻠێ ﭘﺎﺷﯽ ﻧﻪ ﻣﺎﻥ ﮊێﻨێﮏ ﺑێ؟ ............. ﺑﯚ ﻟﻪ ﺷﯽ ﺳﺎﺭﺩﻩﻭﻩ ﺑﯚ ﺗێﻨێﮏ ﺑێ؟
ﺗﻮ ﺑﻠێ ﺋﻪﻭ ﺧﻪ ﻭﻩ ﻫﻪ ﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑێ؟ ............ ﯾﺎ ﻧﻪ ﺋﻪﻭ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻭﻩ ﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑێ؟
ﻣﻪﺭﮔﻪ ﺩﯼ ﻭ ﺩﻭﺍ ﺑﻪ ﻫﻪ ﻣﻮﻭﺷﺖ ﺩێﻨێ ... ﻫﻪ ﻣﻮﻭ ﺋﺎﻭﺍﺗﯽ ﻟﻪ ﺩﻝ ﺩﻩ ﺳﺘێﻨێ
ﭘﺎﺷﻪ ﺭﻭﮐﻪﯾﻪﮐﯽ ﺑﮑﻪﻡ ﻟﻪﻭ ﺑﺎﺧﻪ ............. ﺗﺎﮐﻮﻭ ﺑﺎڵ ﻭ ﭘﻪﺭﯼ ﻣﻦ ﭘﺮ ﺩﺍﺧﻪ
ﻫﻪﺭ ﺑﺮﯙﻡ ﻧﺎﺑﻪﻟﻪﺩ ﻭ ﺑێ ﺳﻪ ﺭﻭ ﺷﯚێﻦ ....... ﺩﯾﺎﺭ ﻧﯿﻪ ﺧێڵﯽ ﻫﻪ ڵﯚﯾﺎﻥ ﻟﻪ ﭼﻮێﻦ
ﺷﺎﺭﻩﺯﺍﯼ ﺭێﮕﻪﯼ ﻣﺮﺩﻥ ﮐێﻪ؟ .................... ﭼﯿﻪ ﺋﻪﻭ ﻣﻪﻧﺰﻟﻪ ﮐﻮێﻨﯽ ﭼﯿﻪ؟
ﻧﺎﻣﻪ ﺭێﺒﻮﺍﺭێ ﮐﻪﻟﯽ ﻫﺎﺕ ﻭ ﻧﻪﻫﺎﺕ ...... ﭼﺎﺭﻩﮐﻪﻡ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻭ ﺋﺎﻭﺍ ﻫﺎﺕ ﻭ ﻧﻪ ﻫﺎﺕ
ﺧﯚﯼ ﺑﻪﺧﯚﯼ ﮔﯚﺕ ﮐﻪﺩﻩﭼﻢ ﺑﯚﻻﯼ ﻗﻪڵ . ﮐﻪﯼ ﺧﻮﺩﺍﯼ ﭘﯿﺮﻭﺑﻪ ﺑﯿﺮﯼ ﮔﻪﻟﯽ ﻣﻪڵ
ﻫﻪڵﻔڕﯼ ﺭﺍﻭﮐﻪﺭﯼ ﺯﺍڵێ ﮐﻪﮊ ﻭ ﮐێﻮ ......... ﻟﻪ ﭼﯿﺎﯼ ﺑﻪﺭﺯﻩﻭﻩ ﺭﻭﻭﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﻧﻪﺷێﻮ
ﮐﻪﻭﺗﻪ ﺋﻪﻭ ﺩﻩﺷﺘﻪ ﻟﻪ ﺗڕﺳﺎ ﺗﻪﻕ ﻭ ﺭﻩﻭ ... ﺩﻩﺭ ﭘﻪڕﯼ ﮐﻮﺭﮐﻮﺭ ﻭ ﮐڕﻣﺎﯾﻪ ﻭﻩﮎ ﮐﻪﻭ
ﻫﺎﺗﻪ ﻻﯼ ﻗﻪڵ ﺑﻪ ﮐﺰﯼ ﻭ ﺑێ ﻭﺍﺯﯼ ........... ﻗﻪڵ ﮔﻮﺗﯽ ﻣﺎﻣﻪ ﻫﻪ ڵﯚ ﻧﺎﺳﺎﺯﯼ؟
ﮔﯚﺗﯽ ﻗﺎﻻﻭﻩ ﺭﻩﺷﻪﯼ ﭘﻪﺯ ﮐﻮڕﻡ ............... ﭘﯿڕﻡ ﻭ ﭘێﻪ ﻟﻪ ﻟێﻮﯼ ﮔﻮڕﻡ
ﺑﺎﺧﯽ ﮊێﻨﻢ ﺑﻪ ﺧﻪ ﺯﺍﻥ ﮊﺍﮐﺎﻭﻩ ................... ﮐﺎﺗﯽ ﻣﻪ ﺭﮔﻪ ﻭ ﻋﻪ ﺟﻪ ﻟﯿﺶ ﻧﺎﮐﺎﻭﻩ
ﭘێﻢ ﺑڵێ ﭼﯚﻧﻪ ﮐﻪ ﺗﯚ ﻫﻪ ﺭ ﻻﻭﯼ ............... ﺯﯙﺭ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﻻﻡ ﭼﺎ ﻣﺎﻭﯼ
ﻫێﺰﯼ ﺋﻪ ﮊﻧﯚﻡ ﻧﯿﻪ ﺑﺎڵ ﺑﯽ ﻫێﺰﻩ ............... ﻫﻪ ﻣﻮﻭ ﮔﯿﺎﻥ ﺩﺍﺭﯼ ﮊﯾﺎﻥ ﭘﺎﺭێﺰﻩ
ﻗﻪڵ ﮔﻮﺗﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﮔﻮﯼ ﺭﺍ ﺩێﺮﯼ ............ ﭘﻪ ﻧﺪﯼ ﻣﻦ ﭘﺎﮐێ ﺑﻪ ﺩڵ ﺑﻪﺱ ﭘێﺮﯼ
ﺋﻪﻭ ﺩﻩﻣﻪﯼ ﺑﺎﺑﯽ ﺑﻪﻫﻪﺷﺘﯽ ﻣﻦ ﻣﺮﺩ .. ﺩﻭﻭﺭ ﻟﻪ ﺗﯚ ﺩﻩﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ڵﺎﯼ ﺋێﻮﻩﯼ ﺑﺮﺩ
ﭘﻪ ﯼ ﮔﯚﺗﻢ ﺭﻭﻭﻟﻪ ﺋﻪﻭﻩﯼ ﺯﺍﺭ ﻭ ﻧﻪ ﺯﺍﺭ .. ﻫﻪﯾﻪﺗﯽ ﺩﻩﺭﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺧﯚﺷﯽ ﺑﻪ ﻫﻪ ﺯﺍﺭ
ﺩێﻖ ﻭ ﺯﻩﺭﺩﻭﯾﯽ ﻭ ﺋﺎﻫﻮ ﻭ ﻭﻩﺭﻫﻪﻡ ......... ﺑﻪ ﮔﮋﻩﯼ ﺑﺎﯼ ﺑﻪ ﻗﻪﻭﺕ ﺩێﻦ ﺑﻪﺭ ﻫﻪﻡ
ﮔﯚﺷﺘﯽ ﮐﻪﻭ ﭼﻪﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﺎﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﻭ . ﻫﻪ ﻧﮓ ﻭ ﻫﺎڵﺎﻭﯼ ﺩﻩ ﻫﻪﻧﻮێﺘﻪ ﻫﻪ ﻧﺎﻭ
ﺗﺎﻭﺳﯽ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺧﻪ ﯾﺎڵ ﺳﻪﺭ ﺩﻩﮐﻪﻭێ ..... ﮐﻪ ﻟﻪ ﮔﻮﺭ ﮐﻪﻭﺗﯽ ﻭﻩﻫﺎ ﺩﻩﺭ ﺩﻩﮐﻪﻭێ
ﭘﯿﻦ ﻭ ﭘﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻟﻪ ﭘﺎﻟێ ﺩﯼ ﯾﻪ ................ ﻣﻪﻧﺰڵﯽ ﻧﻮﮐﻪﺭﯼ ﺧﯚﺗﯽ ﻟێ ﯾﻪ
ﮐﻪﺭﻩ ﺗﯚﭘێ ﻭ ﮐﻪﻻﮐﯽ ﮔﯚﯾﻠﮏ ............ ﻫﻪ ڵﻤﯽ ﺩڵ ﺭﯙﻧﮑﻪﺭﻩﻭﻩﯼ ﺳﻪ ﮔﯚﯾﻠﮏ
ﭘێﮑﻪﻭﻩ ﭼﯿﻨﻪ ﺑﮑﻪﯾﻦ ﻟﻪﻭ ﭘﻪ ﯾﻨﻪ ............ ﺑﯚﯼ ﺳﻨێﺮ ﻣﻪﺭﺣﻪﻣﯽ ﺑﯿﺮ ﻭ ﺯﯾﻨﻪ
ﻭڵ ﺑﻪﻭﻩ ﭼﻪﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﻪﻋﻨﺎ ﻗﻮﻭﻟﻪ ............ ﻣﻪ ﺛﻪ ﻝ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ ﻗﻪ ﺩﯾﻤﺎ ﻗﻮﻭﻟﻪ
ﺑﯿﮑﻪ ﺳﻪﺭ ﻣﻪﺷﻘﯽ ﮊﯾﺎﻥ ﺋﻪﻭ ﺋێﺸﻪ . ﻫﻪﺭ ﻟﻪ ﺳﻪﺭ ﺩﺍﺭێ ﻧﻪﻭێ ﻫﻪڵ ﻧێﺸﻪ
ﻫﺎﺗﻪﻭﻩ ﺑﯿﺮﯼ ﻫﻪ ڵﯚ ﺭﺍﺑﺮﺩﻭﻭﯼ .............. ﭘﺎﮐﯽ ﺑﯚ ﮊﺍﻧﻪﻭﻩ ﯾﺎﺩﯼ ﻣﺮﺩﻭﻭﯼ
ﮔﯚڵ ﮐﺮﺍ ﺭﺍﯾﻪﺥ ﻭ ﭘﺎﯾﻪ ﻧﺪﺍﺯﻡ ................... ﭼﻪﻧﺪﻩ ﺋﺎﮊﻭﺍ ﻟﻪ ﺷﯽ ﮐێﻮ ﺋﺎﻭﺍﺯﻡ
ﭼﻪﻧﺪﻩ ﺭﻭﻭﺍﻧﻪ ﻣﻪ ﺯﻩﻭﯼ ﻟﻪﻭ ﺑﺎﻧﻪ .... ﮐێﻮ ﻭ ﺩﻩﺷﺖ ﻟﻪﻭ ﺳﻪﺭﻩﻭﻩ ﭼﻪﻥ ﺟﻮﻭﺍﻧﻪ
ﭼﻪﻥ ﭼﮑﯚﻟﻪﻥ ﭘﻪﻟﻪﻭﻩﺭ ﻟﻪﻭ ﺑﻪﺭﺯﻩ ... ﺋﺎﺥ ﮐﻪ ﭼﻪﻥ ﺧﯚﯾﺮﯼ ﮔﺮﻩ ﺋﻪﻡ ﺋﻪﺭﺯﻩ
ﭼﻪﻧﺪﻩ ﺭﺍﻭێﮑﻪﻭ ﮐﻪﻭ ﺑﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩ ............... ﺩﮊﻣﻨﯽ ﺗﺎﻗﻪ ﻧێﺸﻢ ﻗﺎڕﻡ ﮐﺮﺩ
ﮐﯚﻟﮑﻪ ﺯێﺮێﻨﻪ ﻭﻩﮐﻮﻭ ﺗﺎﻗﯽ ﺯﻩﻓﻪﺭ ..... ﺋﺎﺳﻤﺎﻥ ﺑﯚ ﻣﻨﯽ ﺑﻪﺳﺖ ﮐﺎﺗﯽ ﺳﻪ ﻓﻪﺭ
ﻫﻪﻭ ﺗﻪﻭﺍﻧﺎﻥ ﺑﻮﻭ ﻣﺪﺍﻟێ ﺷﻪڕﯼ ﻣﻦ .... ﭼﻪﻧﺪﻩ ﺷﯚڕﺍﻭﻩ ﺑﻪ ﺧﯚﯾﻦ ﺷﺎﭘﻪﺭﯼ ﻣﻦ
ﺋﻪﺳﺘﺎ ﺑﯚ ﻭﺍ ﺭﻩﺑﻪﻥ ﻭ ﺩﺍﻣﺎﻭﻡ؟ ................. ﻣﻦ ﻫﻪ ڵﯚ ، ﭼﺎﻭ ﻟﻪ ﺩﻩﻣﯽ ﻗﺎڵﺎﻭﻡ؟
ﺳﺎﮐﻪ ﻭ ﮐﺎﺭﻩ ﻭﻩ ﻫﺎ ﺳﺎﮐﺎﺭﻩ ..................... ﻣﻪﺭﮔﻪ ﻣێﻮﺍﻧﯽ ﮔﻪ ﺩﺍ ﻭ ﺧﯚﯾﻦ ﮐﺎﺭﻩ
ﻫﻪﻭڕﯼ ﺋﺎﺳﻤﺎﻥ ﺑﯽ ﺧﻪﻻﺗﻢ ﺑﺎﺷﻪ ......... ﺑﺎ ﻟﻪﺷﻢ ﺧﺎﮐﻪ ﭘﮑێﺸﻦ ﺑﺎﺷﻪ
ﮔﯚﺗﯽ ﻭﺍ ﺷﯿﻨﯽ ﺩڕێﮋ ﭘێﺶ ﮐﻪﺷﯽ ﺧﯚﺕ ... ﮔﯚﺷﺘﯽ ﻣﻨﺪﺍﺭﻩﻭﻩ ﺑﻮﻭ ﻫﻪﺭ ﺑﻪﺷﯽ ﺧﯚﺕ
" ﮊﯾﻨﯽ ﮐﯚﺭﺕ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻪڵﯚﯾﯽ ﻣﺮﺩﻥ ............. ﻧﻪﮎ ﭘﻪﻧﺎ ﺑﯚ ﻗﻪڵﯽ ﺭﻭﻭ ﺭﻩﺵ ﺑﺮﺩﻥ
ﻻﯼ ﻫﻪڵﯚﯼ ﺑﻪﺭﺯﻩ ﻓڕﯼ ﺑﻪﺭﺯﻩ ﻣﮋﯼ ..... ﭼﯚﻥ ﺑﮋﯼ ﺷﻪﺭﺗﻪ ﻧﻪ ﻭﻩﮎ ﭼﻪﻧﺪﻩ ﺑﮋﯼ "
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
3 / 1 / 1396 ساعت 8:27 |
بازدید : 1350 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
من و این شعر غریبانه تر از هم هستیم بی پر و بال تر از عالم و آدم هستیم ما دوتاییم، دوتا ...، دوتا پاییزیم بیش از اینیم، ولی پیش شما کم هستیم تپش ناقص قلبیم و فشار عصبی پس طبیعی ست که ما درد مسلم هستیم داغ ...یم که از دور نمای دلمان مثل دیوار فرو ریخته ی «بم» هستیم شاخه های خم و پوسیده و آفت زده ایم شاخه هایی که به روی خودمان خم هستیم تیشه دادید که ما ریشه ی خود را بزنیم صحبت ... میان است -جهنم- هستیم.......
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
چهار شنبه 30 / 12 / 1395 ساعت 20:24 |
بازدید : 4170 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
درمحله كريم اباد روبروي شهرك دخانيات دوقطعه زمين به مساحت صدمتر سه نبش وصدوسي وچهار متر دو نبش دارم براي فروش
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 30 / 12 / 1395 ساعت 20:24 |
بازدید : 4414 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
درمحله كريم اباد روبروي شهرك دخانيات دوقطعه زمين به مساحت صدمتر سه نبش وصدوسي وچهار متر دو نبش دارم براي فروش
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 5 / 11 / 1395 ساعت 7:16 |
بازدید : 5289 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﻗﻄﺎﺭ ﺳﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﻓﺖ
ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺳﯿﺪ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪ
ﯾﺎﺩﺷﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻣﻘﺼﺪ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﺑﻬﺸﺖ...
ﺁﺩﻣﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ... ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯼ
ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﺪ ...ﯾﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﯼ ... ﺩﻭﺳﺖ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﭘﻮﻝ... ﻣﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﻔﻌﺖ ...ﺁﺑﺮﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﻟﺬﺕ !!!...
❤️
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
یک شنبه 23 / 7 / 1395 ساعت 2:26 |
بازدید : 5271 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
"ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺩﻟﻬﺎ"ﺑﺎﺵ, ﺍﻣﺎ ﺩﻝ ﻧﺸﮑﻮﻥ.
ﺑﺰﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﺎﺷﻦ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ
ﻋﺎﺷﻖ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺵ..…
ﭘﻠﻪ ﺑﺴﺎﺯ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻ ﻧﺮﻭ,
ﺩﻭﺭﺕ ﻭ ﺷﻠﻮﻍ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺷﻠﻮﻏﯿﺎ
ﺧﻮﺩﺗﻮ ﮔﻢ ﻧﮑﻦ..…
"ﻃﻼ" ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﺧﺎﮐﯽ..…
ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺧﻢ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﯽ
ﺍﻧﺪﯾﺸﻨﺪ
ﻭ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯿﻬﺎﯼ ﻃﻮﻝ
ﺟﺎﺩﻩ…
ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺭﺳﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ!
ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯾﺪ ﻭ ﻗﺪﺭ ﺛﺎﻧﯿﻪ
ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ.
ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ.
99
ﻣﯽ ﭘﺴﻨﺪﻡ
24
3
10
ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﺁﺧﺮ
ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺑﻨﻮ
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 20 / 7 / 1395 ساعت 4:13 |
بازدید : 5144 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﻣﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﯾﻢ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ
ﮐﻪ ﻫﺮ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﯾﻪ ﺩﺭﻭ ﻭﺍ ﮐﻨﻪ
ﮐﻪ ﻋﺎﺭﻓﺶ ﺗﻮ ﺧﻨﺪﮤ ﯾﺘﯿﻤﺎ
ﺗﻮ ﺯﺍﻏﻪﻫﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻪ
ﺩﯾﻦ، ﺩﯾﻦ، ﺩﯾﻦ، ﺩﯼ ﺩﯼ ﺩﯾﻦ… ﺩﯾﺪﯾﻦ
ﺩﯾﻦ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﺳﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺭﻭ ﺯﺑﻮﻧﻪ
ﯾﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪﻣﻮﻥ ﺑﮕﯿﺮﯾﻦ
ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯿﻦ ﮐﯽ ﻣَﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯽﻣﻮﻧﻪ؟
ﺑﯿﺎ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺿﺮﺑﻪﻫﺎﯾﯽ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ
ﺍﺯ ﭼﭗ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺭ ﭼﻨﺪﻡ
ﻧﻮﮐﯿﺴﻪﻫﺎ ﭼﻪ ﺑﺮﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﻦ
ﺭﻭﯼ ﺧﺮﺍﺑﮥ ﺍﻣﯿﺪ ﻣﺮﺩﻡ
ﺣﺮﻓﺎﺗﻮ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻭﺍﺳﮥ ﻣﺎﻫﺎ، ﻧﻪ
ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﻣﻠﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻮﺷﺘﯽ
ﻭﺍﯼ! ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ ﺟﻬﻨﻢ
ﺩﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﺗﻮﺋﻪ، ﺑﻬﺸﺘﯽ!
ﺑﺎ ﻭﻋﺪﻩﻫﺎ ﻣﺮﺩﻣﻮ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺍﺩﻥ
ﺭﺍﻩ ﺷﻬﯿﺪﺍ ﺭﻭ ﮐﺠﺎ ﮐﺸﻮﻧﺪﻥ؟
ﺯﺩﻥ ﺯﻣﯿﻦ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﺍ ﺭﻭ
ﺩﻝ ﻫﻤﻪ ﺩﻟﺴﻮﺯﺍ ﺭﻭ ﺳﻮﺯﻭﻧﺪﻥ
ﺩﯾﻦ، ﺩﯾﻦ، ﺩﯾﻦ، ﺩﯼ ﺩﯼ ﺩﯾﻦ… ﺩﯾﺪﯾﻦ
ﺩﯾﻦ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﺳﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺭﻭ ﺯﺑﻮﻧﻪ
ﯾﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪﻣﻮﻥ ﺑﮕﯿﺮﯾﻦ
ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯿﻦ ﮐﯽ ﻣَﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯽﻣﻮﻧﻪ؟
ﺗﻮﯼ ﻣﺴﯿﺮ ﺳﻠﻄﻪ ﻭ ﺗﮑﺎﺛﺮ
ﻓﺮﻋﻮﻥ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﺳﯿﺪﻥ
ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻨﺎﯼ ﻋﺪﻝ ﻋﻠﯽ)ﻉ(
ﺷﻤﺸﯿﺮﺍ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﮐﺸﯿﺪﻥ
ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﺁﻗﺎﺯﺍﺩﻩﻫﺎﻣﻮﻥ
ﭘﺎ ﺭﻭﯼ ﺣﺮﻓﺎﺕ ﻣﯽﺫﺍﺭﻥ ﭼﻪ ﺭﺍﺣﺖ
ﻋﯿﻦ ﺗﺠﺎﺭﺗﻪ، ﺩﯾﺎﻧﺖ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﯾﺎﺭﺍﯼ ﻏﺎﺭ، ﺯﺩﻥ ﺗﻮ ﮐﺎﺭ ﻏﺎﺭﺕ
ﯾﻪ ﻫﻔﺖْ ﺗﯿﺮﻩ، ﻫﻔﺖِ ﺗﯿﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ
ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﭘﯿﺸﻮﻧﯽ ﺑﯽﻏﯿﺮﺗﯽ
ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ
ﺧﻄﺘﻮ ﺗﻮ ﺗﻘﻮﯾﻤﺎﯼ ﺧﻂ ﺧﻄﯽ
Ha
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
دو شنبه 8 / 12 / 1394 ساعت 7:14 |
بازدید : 4866 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
سلام دوباره سلام دوباره سلام
اي پريزاده ي پري پيكر عزيزشبهاي رويايي اي افسون چشمانت بهانه شيدايي اي كه رقص دستانت صلاي بامدادان دوباره سلام من از قبيله روستاييان عاشق من از دياركوههاي زاگروس عاشق آمده ام
من ازشبانان بي گله ي روستايم كه چشمان ميشي تو مرا سوي خود ميخوانند
سلام سالار فرقه خوبان سلام اي آهوبره ي پري روستايم گردون
صداقتم را بپذير چون كلامم را
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 22 / 10 / 1394 ساعت 4:53 |
بازدید : 2566 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
همیشه هستی.. همین نزدیکی..جایی میان دلم ویادم اما...دیدنت چیزدیگریست..
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 17 / 6 / 1394 ساعت 7:11 |
بازدید : 7042 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
...............چاره ره شی.........
چاره ره شی..دوربئ له برا و پشتم
له خزمو گه لم..خاکوسروشتم
له م دونیاگه وره و..له م ده شته پانه
که قه تل ودزیوتومه ت.ئاسانه
له م گیره وکیشه و وهه راوهوریادا
هیچ که سنابینم..بیت به فریادا
له م کویره وهری وکوسپ وهه رادا
له م فرت وفیله وپیچ وپه نادا
له م کاته ی که که س..یاری که س نیه
من بوچی یاری ئه توم به س نیه؟
تو..لفه ودوانه ی منی به د به ختی
تو یاروهافال..روژانی سه ختی
له به ندیخانه..ده فیان ده ر به ری
بو برینی من..توچاره سه ری
له وکاته ی چاووم کردو له دونیا
هه رگیز نه ته یلا بژیم به ته نیا
هه رله سه رکول وپشتوشانم بوویت
هه رله سه رسفره ونانوخوانم بویت
پیت را هاتووم بی تو که سه رم
ئه ی چاره ره شی..توی تاجی سه رم
بو تو له خومکه م؟ من به ته مای چیم؟
ئه وه ی پی ویستبوو..له م جیهانه دیم
خو شادومانی..وه ک بووکه سووره
له من قاچاخه ومه نزلگای دووره
هیشتا نه مدیوه روا له تی ئه و
مه گه رجاروبار..ئه ویش هه ر به خه و
به لام زور سپاس...بو تو که هه رگیز
به نده ت له دوری خوت نه کردوه ..زیز
..........................عمرفاروقی سقز.......
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
جمعه 4 / 6 / 1394 ساعت 18:59 |
بازدید : 7207 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
دلتنگي
دلم.برايت.تنگ.است..
تنگ كه ميگويم نه مثل تنگي پيراهن
تنگي من شبيه حال نهنگي استكه بجاي اقيانوس او رادر تنگ ماهی انداخته اند
دلم برايت تنگ شده است....
اين يعني ريه هاي من...
دم وبازدم
نفس هاي توراكم آورده اند...
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 22 / 4 / 1394 ساعت 5:31 |
بازدید : 6282 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﻣﺠﻠﺲ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﺯ ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺰﺏ ﺩﻣﮑﺮﺍﺕ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ
(ﭘﺎﺭﺗﯽ ) ﺍﺯ ﺍoﺩﺍﻣﻪ ﻧﺸﺴﺖﻫﺎﯼ ﺍﺣi9ﺰﺍﺏ ﻭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ
ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺩﺭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ
ﺭﺋﯿﺲ ﺍﻗﻠﯿﻢ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻋﺮﺍﻕ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ .
ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﮐوردنیوزﺑﺎ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ «ﺍﻻﺗﺠﺎﻩ ﭘﺮﺱ » ﮔﻔﺖ : ﻧﺸﺴﺖﻫﺎ ﺑﯿﻦ
ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻭ ﺟﺮﯾﺎﻥﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺭﺳﯽ
ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺭﺋﯿﺲ ﺍﻗﻠﯿﻢ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ، ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ
ﺩﺍﺭﺩ، ﻭﻟﯽ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﻫﯿﭻﮔﻮﻧﻪ ﺗﻮﺍﻓﻘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺹ
ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺟﺎﻑ ﺍﻓﺰﻭﺩ : ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺴﺖﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﻧﻮﻋﯽ ﺍﺧﺘﻼﻑﻧﻈﺮ
ﺑﯿﻦ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ
ﻧﺤﻮﻩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺭﺋﯿﺲ ﺍﻗﻠﯿﻢ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩﺷﺪﻩ ﻭ
ﺍﺧﺘﻼﻓﺎﻧﯽ ﺑﯿﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛ ﭼﺮﺍﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺁﻥﻫﺎ
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎً ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﭘﺎﺭﻟﻤﺎﻥ
ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺭﺋﯿﺲ ﺍﻗﻠﯿﻢ
ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺭﺃﯼ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﻮﺩ.
ﺟﺎﻑ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺴﺖﻫﺎ ﻭ
ﮔﻔﺘﮕﻮﻫﺎ ﺑﯿﻦ ﺍﺣﺰﺍﺏ ﻭ ﺟﺮﯾﺎﻥﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻧﯽ
ﺍﻋﻼﻡﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
یک شنبه 19 / 4 / 1394 ساعت 13:18 |
بازدید : 6747 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﻓﺎﺗﻤﻪ ! ﺩﻭﻭ ﭼﺎﻭﯼ ﻣﻪﺳﺘﺖ، ﭘڕ ﺗﻪﻟﯿﺴﻤﯽ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﯾﻪ
ﭘڕ ﺷﻪﺭﺍﺑﯽ ﺧﯚﺷﻪﻭﯾﺴﺘﯽ ﻭ ﺋﺎﺭﻩﻗﯽ ﯾﻪﺯﺩﺍﻧﯽ ﯾﻪ،
ﺑﻪﮊﻥ ﻭ ﺑﺎڵﺎﻛﻪﺕ ﻧﻤﻮﻭﻧﻪﯼ ﻫﻪﯾﻜﻪﻟﯽ ﯾﯚﻧﺎﻧﯽ ﯾﻪ،
ﻻﺭ ﻭ ﻟﻪﻧﺠﻪﺕ ﻣﯚﺳﯿﻘﺎﯾﻪ، ﺑﻪﺳﺘﻪﯾﻪ، ﮔﯚﺭﺍﻧﯽ ﯾﻪ
ﺑﻮﻭﻛﯽ ڕﺍﺯﺍﻭﻩﯼ ﺧﻪﯾﺎڵﻢ ، ﮔﯿﺎﻧﻪﻛﻪﻡ ﺳﺖ ﻓﺎﺗﻤﻪ !
ﺗﺎﻗﻪ ﭘڕﺷﻨﮕێﻜﯽ ﭼﺎﻭﺕ ﺋﻪﻭﭘﻪڕﯼ ﺋﺎﻭﺍﺗﻤﻪ..
ﮔﻪﺭﭼﯽ ﺩڵﺪﺍﺭﯼ ﻟﻪ ﺧﺎﻛﯽ ﺋێﻤﻪﺩﺍ ﺋﻪﻓﺴﺎﻧﻪﯾﻪ
ﻫﻪﺭ ﺑﻪ ﺗﻪﻧﯿﺎ ﺑﯚ ﻛﻮڕﯼ ﺧﺎﻭﻩﻥ ﺗﻪﻻﺭ ﻭ ﻋﺎﻧﻪﯾﻪ
ﮔﯿﺎﻧﻪﻛﻪﻡ ! ﺋﻪﻣﻤﺎ ﺩڵﯽ ﻣﻦ ﻟﻪﻭ ﺩڵﻪ ﺷێﺘﺎﻧﻪﯾﻪ
ﺑێ ﺋﻪﻭﻩﯼ ﻫﯿﭻ ﺷﻚ ﺑﻪﺭێ، ﻛﻮﮊﺭﺍﻭﯼ ﺋﻪﻭ ﭼﺎﻭﺍﻧﻪﯾﻪ
ﻫﻪﺭ ﺑﻪ ﺗﻪﻧﯿﺎ ﺧﯚﺷﻪﻭﯾﺴﺘﯽ ﺷﻚ ﺋﻪﺑﻪﻡ، ﺳﺖ ﻓﺎﺗﻤﻪ !
ﺳﻪﺭﻭﻩﺗﻢ ﻧﺎﻭێ، ﺑﺰﻩﯼ ﺗﯚ، ﺋﻪﻭﭘﻪڕﯼ ﺋﺎﻭﺍﺗﻤﻪ ..
ﺧﯚﺷﻪﻭﯾﺴﺘﯽ ﻭﺍ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﻪﯼ ﺧﻮﺍﯾﻪ ﺑﯚ ﭘێﻐﻪﻣﺒﻪﺭﺍﻥ
ﺑﻪﺭﺯ ﻭ ﻧﺎﺳﻚ، ﻭﻩﻙ ﻫﻪﻧﺎﺳﻪﯼ ﭘڕ ﮔﻮڵﺎﻭﯼ ﺩﻭﻟﺒﻪﺭﺍﻥ
ﻧﻪﻙ ﻭﻩﻛﻮ ﺣﻪﺯﻛﺮﺩﻧﯽ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﻭ ﮔﻪﻭﻫﻪﺭ ﭘﻪﺭﻭﻩﺭﺍﻥ
ﺋﻪﻭ ﻛﻪﺳﺎﻧﻪﯼ ﺑﯚ ﻗڕﺍﻧێ، ﭼﻪﻧﺪﻩ ﺩڵﯿﺎﻥ ﻫﻪڵﻮﻩﺭﺍﻥ !
ﺧﻪڵﻘﯽ ﺗﺮ ﭘﺎﺭﻩﭘﻪﺭﺳﺘﯽ ﺑﺎ ﺑﻜﻪﻥ ، ﺳﺖ ﻓﺎﺗﻤﻪ !
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻪﻧﯿﺎ ، ﺗﯚ ﭘﻪﺭﺳﺘﯽ ﺋﻪﻭﭘﻪڕﯼ ﺋﺎﻭﺍﺗﻤﻪ ..
ﺯﯙﺭ ﻛﻪڕﻩﺕ ﻫﺎﻧﻢ ﺋﻪﺩﺍ ﺩﺍﺧﯽ ﺩﻩﺭﻭﻭﻧﯽ ﭘڕ ﮔڕﻡ
ﺑﯚﺗﯽ ﻫﻪڵڕێﮋﻡ ﺳﻜﺎڵﺎﯼ ﻧﺎﺳﻜﯽ ﮔﻪﺭﻡ ﻭ ﮔﻮڕﻡ
ﺩﺍﺧﻪﻛﻪﻡ ﻛﺎﺗێ ﻛﻪ ﺩێﻤﻪ ﺑﻪﺭﺩﻩﻣﺖ، ﻭﺍﻗﯽ ﻭڕﻡ
ﻭﺍﻡ ﺋﻪﺷێﻮێﻨێ ﺑﻪ ﺟﯚﺭێ ﻧﺎﯾﻪڵێ ﻫﯿﭻ ﺩﻩﺭﺑڕﻡ !
ﺑﻮﻭﻛﯽ ڕﺍﺯﺍﻭﻩﯼ ﺧﻪﯾﺎڵﻢ ، ﮔﯿﺎﻧﻪﻛﻪﻡ ﺳﺖ ﻓﺎﺗﻤﻪ !
ﮔﻮێﯿﻪ ﺑﯚ ﺋﻪﻡ ڕﺍﺯﻩ ﺷﻞ ﻛﻪﯼ، ﺋﻪﻭﭘﻪڕﯼ ﺋﺎﻭﺍﺗﻤﻪ.
ﺳﻠێﻤﺎﻧﯽ
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 4 / 1394 ساعت 6:1 |
بازدید : 4683 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
اگر روزی شأن و مقامت پایین آمد ، ناامید مشو ، زیراآفتاب هرروز هنگام غروب پایین می رود
تا بامداد روز دیگر بالا بیاید . افلاطون
·مأیوس نباش ، زیرا ممکن است آخرین کلیدی که در جیب داری قفل گشا باشد .
·رودخانه های عظیم نیروی خود را به جویبارهای کوچک مدیونند . مثل یوگوسلاوی
·وقتی از اخلاق یک فرد سر در نمی آوری به دوستانش نگاه کن . مثل ژاپنی
·سختی ها و ناراحتی ها بهترین وسیله آزمایش زندگی زناشویی است ، زیرا رنج و محنت اخلاق
حقیقی زن و مرد را آشکار می سازد .اسمایلز
·با مصلحت دیگران ازدواج کردن در جهنم زیستن است . شوپنهاور
·اگر برخود مسلط باشیم فرمانروای سرنوشت خود هستیم . کلینگر
روزی که صبر در باغ زندگیت بروید ، به چیدن میوه پروری امیدوار باش . مثل آلمانی
·نه چندان نرمی کن که بر تو دلیر شوند و نه چندان درشتی که از تو سیر گردند . سعدی
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
19 / 3 / 1394 ساعت 7:38 |
بازدید : 2152 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
M266- حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست
آه ازین درد که جز مرگ منش درمان نیست
این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست
آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر
انتظار مددی از کرم باران نیست
به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت
آن خطا را به حقیقت کم ازین تاوان نیست
این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست
رنج دیرینه ی انسان به مداوا نرسید
علت آن است که بیمار و طبیب انسان نیست
صبر بر داغ دل سوخته باید چون شمع
لایق صحبت بزم تو شدن آسان نیست
تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد
هر تنگ حوصله را طاقت این توفان نیست
سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
زيباترين اشعار از ديگرشاعران
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
سه شنبه 17 / 3 / 1394 ساعت 10:32 |
بازدید : 11762 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ﮔﻮﻣﻪ ﺷﯿﻦ
ــ ﭘﯿﺖ ﻧﺎﺧﻨﮑﯿﻨﺪﺭﯾﻢ ﮔﻮﻣﻪ ﺷﯿﻦ، ﻟﻪ ﺧﻮﺑﺎﯾﯽ ﺋﻪ ﯼ ﮔﻮﻣﻪ
ﺷﯿﻦ
ﺭﻩ ﻧﮕﻪ ﺑﻪ ﻭﻩ ﯼ ﺷﻪ ﭘﻮﻟﻪ ﮐﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﮔﺮﻣﻪ ﻭ ﻟﺮﻓﻪ ﻭ
ﻫﺎﻭﺍﺭ ﻭ ﻫﻪ ﺭﻩ ﺷﻪ ﻥ
ﮔﯿﮋ ﺩﻩ ﺧﻮﻥ ﺧﻮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﻫﻪ ﺭﻭﻟﯽ ﺷﺎﺧﺎ ﺩﻩ ﺩﻩ ﻥ
ﺑﺎﯾﯽ ﺑﻮﺑﯽ ﻭ ﺭﻓﺎﻧﺪ ﺑﯿﺘﺖ،
ﺋﻪ ﻭ ﻫﺎﻭﺭﯼ، ﺋﺎﻭ ﻫﺎﻭ ﺳﻪ ﻧﮕﻪ ﺭ، ﺋﺎﻭ ﺭﻭﻟﻪ ﯼ ﺷﯿﺮﯾﻦ
ﺋﻪ ﯼ ﻭﻩ ﯾﺸﻮﻭﻣﻪ ﯼ ﻧﻪ ﻫﺎﺕ ﺑﻪ ﺱ ﻟﻪ ﭘﯿﺶ ﭼﺎﻭﯼ
ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﻭ ﭘﻪ ﻟﻪ ﻭﻩ ﺭﯼ ﺑﻪ ﺳﺘﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﻩ ﻭﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺘﺖ
ﺧﻮﺑﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﺑﻪ ﻗﺎﻗﺎﯼ ﺭﻩ ﺵ ﺑﻪ ﻧﯿﻮ ﭼﺎﻭﺍﻧﯽ ﻭﺍﮔﺮﮊﺕ ،
ﺋﺎﻭﺍﺯﯼ ﺩﻩ ﻟﻮﻭﺷﻢ ﺩﻩ ﮔﻮﮊﻡ ﺑﻪ ﺳﺖ ﺧﻮﯾﻦ
– ﻭﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﺎﻭﯾﮏ ﻣﻪ ﻟﻮﻭﺭﯾﻨﻪ ﮔﻮﯼ ﺭﺍﺩﯾﺮﻩ ﺑﺰﺍﻧﻪ ﺑﻪ
ﮔﮋﮐﯽ ﺩﺍﻫﺎﺗﻮﻭﯼ ﺑﻤﻨﺎﺳﻪ ﻭ ﺑﻪ
ﻫﻪ ﻣﻮﻭ ﭼﻮﻣﺎﻥ ﻭ ﺧﻪ ﻟﯿﺞ ﻭ ﺭﻭﺧﻢ ﺑﻨﺎﺳﯿﻨﻪ
- ﻟﻪ ﻣﭙﻪ ﺭﻩ ﮐﻪ ﯼ ﺩﻩ ﺭﯾﺎﯼ ﺩﻭﻭﮐﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ
ﻥ ﺭﻭﻭﺑﺎﺭﯼ ﻟﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻟﺮﻓﻪ ﺗﺮ ﺩﻩ ﮔﺮﯼ ﺩﻩ ﺳﮑﺮﺩﻡ
- ﺋﻪ ﻭ ﮐﻪ ﺷﺘﯿﻪ ﻣﻪ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﯼ ﻫﻪ ﺯﺍﺭ ﺷﻪ ﭘﻮﻟﯽ ﺳﻪ
ﺭﮐﯿﺸﯽ ﺗﻮ ﺩﻩ ﺷﯿﻠﯽ، ﺩﻩ ﺳﮑﺮﺩﻡ
- ﺋﻪ ﻭ ﺋﺎﮔﺮﻩ ﯼ ﮐﻪ ﺳﺘﻪ ﻣﮑﺎ ﺭ ﻫﻪ ﻟﺪﻩ ﻗﺮﭼﯿﻨﯽ ﺩﻩ
ﺳﮑﺮﺩﻡ،
- ﻣﻦ ﮐﺎﺭﮔﻪ ﺭﻡ ﻣﻦ ﺭﻩ ﻧﺠﺒﻪ ﺭﻡ ﻣﻦ ﺋﯿﻨﺴﺎﻧﯽ ﺗﯿﮑﻮﺷﻪ
ﺭﯼ ﺟﻪ ﻧﮕﺎﻭﻩ ﺭﻡ
ﭘﺎﺵ ﻭﻩ ﯼ ﺳﻪ ﺭﯼ ﺳﻪ ﺭﮐﻮﺗﮕﻪ ﺭﻡ ﭘﺎﻥ ﮐﺮﺩﻭﻭﻩ، ﺋﻪ
ﻣﺠﺎﺭ ﺩﯾﻤﻪ ﺳﻪ ﺭﯾﻨﯽ ﺗﻮ ﻟﻪ ﺧﻮﺑﺎﯾﯽ
ﺷﻪ ﺭﺕ ﺑﯽ ﻭﻩ ﻫﺎ ﺑﺘﺒﻪ ﺳﺘﻤﻪ ﻭﻩ ﺑﻪ ﻫﺎﻭﺭﺍﺯﺍ ﺑﻪ ﻧﺸﯿﻮﺍ
ﻭﯾﻨﻪ ﯼ ﺋﻪ ﺳﭙﯿﮑﯽ ﺩﻩ ﺳﺘﻪ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺩﻩ ﺷﺖ ﻭ ﺩﻩ ﺭﺍ
ﺧﻮﺵ ﺋﺎﺯﻭ
ﻭﺍﺑﺘﺒﻪ ﻡ ﻭ ﺑﺘﮕﯿﺮﻣﻪ ﻭﻩ، ﻟﻪ ﺑﻦ ﻫﻪ ﻣﻮﻭ ﺩﺍﺭﯾﮏ ﻫﻪ ﻣﻮﻭ
ﺑﻨﭽﮑﯿﮏ ﺩﺍ،
ﭼﻮﮎ ﺩﺍﺑﺪﻩ ﯼ ﺳﻮﺟﺪﻩ ﺑﺒﻪ ﯼ ﺑﻮ ﺩﺍﺭ ﺑﻮ ﮔﻮﻝ ﺑﻮ ﮔﻪ ﻧﻢ
ﺑﻮ ﺋﺎﻭﻩ ﺩﺍﻧﯽ،
ﺩﻩ ﺳﺘﯽ ﻣﺎﻧﺪﻭﻭ ﭘﺮ ﺑﮑﻪ ﯼ ﻟﻪ ﻫﻪ ﺭﺯﺍﻧﯽ
ﻟﻪ ﺳﻪ ﺭ ﺩﻩ ﺭﮐﻪ ﯼ ﺧﻪ ﯾﺎﻟﯽ ﺯﯾﺎﻧﻪ ﺧﻮﺭﯼ ﻭ ﺧﻨﮑﺎﻧﺪﻥ ﻭ
ﻣﺎﻝ ﻭﯾﺮﺍﻧﯽ ............
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
چهار شنبه 31 / 1 / 1394 ساعت 6:36 |
بازدید : 6353 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
زریباری ئه وین ماته له ژیر زولمی فه یله سوفی چاوه کانت..... دله ده رویشه که ی منیش هاکا په تی دوعا هه لخا بؤ خنکاندنت.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
24 / 1 / 1394 ساعت 13:9 |
بازدید : 5191 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
| أعمال شرقية | أفواف وأصداف | أ | الأعمال الكاملة لنعيم خوري | الشاعر علي العرفج |
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 24 / 1 / 1394 ساعت 12:58 |
بازدید : 5874 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت الوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان ((ادم))
زهر دشمنی در خونشان جوشید:ادمیت مرد گر چه ادم زنده بود
از همان روزی که یوسف را برادر ها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین ساختند
ادمیت مرده بود
بعد , دنیا هی پر شد از ادم و این اسیاب گشت و گشت
قرن ها از مرگ ادم هم گذشت ,ای دریغ, ادمیت بر نگشت
سینه ی دنیا ز خوبی ها تهی ست .صحبت از ازادی , پاکی, مروت, ابلهی ست
صحبت از عیسی و موسی و محمد نابجاست
قرن موسی قرن چومبه هاست
روزگار مرگ انسانیت است
من که از پژمردن یک شاخه گل,از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس , از غم یک مرد در زنجیر , حتی قاتلی بردار
اشک در چشمان و بغض در گلوست وندرین ایام , زهرم در پیاله
اشک و خونم در سبوست , مرگ او را از کجا با ور کنم
صحبت از پژمردن یک برگ نیست , واااااااااااای ! جنگل را بیابان می کنند
دست خون الود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا . انچه این نامردان با جان انسان می کنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن : مر گ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن : جنگل بیابان بود از نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است
فریدون مشیری
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
24 / 1 / 1394 ساعت 12:50 |
بازدید : 5219 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
زندگی کن به شیوه خودت… با قوانین خودت … !!!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 34 صفحه بعد
|
|
|
|